virus

base info - اطلاعات اولیه

virus - ویروس

noun - اسم

/ˈvaɪrəs/

UK :

/ˈvaɪrəs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [virus] در گوگل
description - توضیح
  • a very small living thing that causes infectious illnesses


    یک موجود زنده بسیار کوچک که باعث بیماری های عفونی می شود

  • a set of instructions secretly put onto a computer or computer program which can destroy information. When a computer that has a virus makes a connection with another computer for example by email, the virus can make copies of itself and move to the other computer.


    مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها که مخفیانه بر روی یک رایانه یا برنامه رایانه‌ای قرار می‌گیرد که می‌تواند اطلاعات را از بین ببرد. هنگامی که رایانه ای که دارای ویروس است با رایانه دیگری ارتباط برقرار می کند، مثلاً از طریق ایمیل، ویروس می تواند از خود کپی کند و به رایانه دیگر منتقل شود.

  • a program that sends a large number of annoying messages to many people’s mobile phones in an uncontrolled way


    برنامه ای که تعداد زیادی پیام مزاحم را به صورت کنترل نشده به تلفن همراه بسیاری از افراد ارسال می کند.


  • مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها که مخفیانه بر روی رایانه قرار می‌گیرند، که می‌تواند اطلاعات رایانه را از بین ببرد یا تغییر دهد

  • an extremely small piece of organic material that causes disease in humans, animals, and plants


    یک قطعه بسیار کوچک از مواد آلی که باعث بیماری در انسان، حیوانات و گیاهان می شود

  • a disease caused by a virus


    بیماری ناشی از ویروس


  • یک برنامه کامپیوتری یا بخشی از یک برنامه کامپیوتری که می تواند از خودش کپی کند و به منظور جلوگیری از کارکرد عادی کامپیوتر است.

  • a very small organism that causes disease in humans, animals, and plants


    یک ارگانیسم بسیار کوچک که باعث بیماری در انسان، حیوانات و گیاهان می شود

  • A virus is also a disease caused by a virus


    ویروس نیز بیماری ناشی از ویروس است

  • a hidden set of instructions in a computer program that is intended to introduce faults into a computer system or cause it to perform actions that were not planned


    مجموعه ای از دستورالعمل های پنهان در یک برنامه کامپیوتری که در نظر گرفته شده برای وارد کردن خطا به یک سیستم کامپیوتری یا وادار کردن آن به انجام اقداماتی است که برنامه ریزی نشده بود.

  • a harmful computer program intended to prevent computers from working normally


    یک برنامه کامپیوتری مضر برای جلوگیری از کارکرد عادی کامپیوترها

  • an anti-virus program


    یک برنامه ضد ویروس

  • One final explosive question remains: Why did a virus that was once so rare suddenly burst into a global pandemic?


    یک سوال نهایی و انفجاری باقی می ماند: چرا ویروسی که زمانی بسیار نادر بود ناگهان به یک بیماری همه گیر جهانی منفجر شد؟

  • You cannot get a virus from an email message alone.


    شما نمی توانید ویروس را تنها از طریق یک پیام ایمیل دریافت کنید.

  • There's a virus going around - four people in my office were sick last week.


    یک ویروس در اطراف وجود دارد - هفته گذشته چهار نفر در مطب من بیمار بودند.

  • He could be carrying the AIDS virus.


    او ممکن است حامل ویروس ایدز باشد.

  • They are the 8 % of the population who have the Aids virus.


    آنها 8 درصد از جمعیت مبتلا به ویروس ایدز هستند.


  • ویروس سرماخوردگی

  • She thinks she picked up some kind of mystery virus while she was on vacation.


    او فکر می کند زمانی که در تعطیلات بوده به نوعی ویروس مرموز مبتلا شده است.


  • هشداری درباره ویروس جدیدی منتشر شده است که می تواند همه چیز را از روی هارد دیسک شما پاک کند.

  • To retain Britain's disease-free status we are told, we should not vaccinate livestock against the virus.


    به ما گفته می شود برای حفظ وضعیت عاری از بیماری در بریتانیا، نباید دام ها را در برابر ویروس واکسینه کنیم.


  • حمله به ویروس بدون حمله به سلول های طبیعی یک مشکل پزشکی است.

  • Once a person is infected they may recover naturally or they may become a chronic carrier of the virus.


    هنگامی که یک فرد آلوده می شود، ممکن است به طور طبیعی بهبود یابد یا ممکن است به یک ناقل مزمن ویروس تبدیل شود.

  • Computer users from around the world reported that the virus had invaded their systems.


    کاربران رایانه از سراسر جهان گزارش دادند که ویروس به سیستم آنها حمله کرده است.

  • Less than 5 percent seem to tolerate the virus without ever getting sick.


    به نظر می رسد کمتر از 5 درصد ویروس را بدون اینکه بیمار شوند تحمل می کنند.

  • It is estimated that over thirty million people are now infected with the virus.


    تخمین زده می شود که در حال حاضر بیش از سی میلیون نفر به این ویروس آلوده شده اند.

  • The virus opened the door for an onslaught of illnesses Pieters lists casually: hepatitis, pneumonia, shingles.


    این ویروس در را برای هجوم بیماری‌هایی که پیترز فهرست می‌کند باز کرد: هپاتیت، ذات‌الریه، زونا.


  • ویروسی که باعث سرماخوردگی می شود

example - مثال
  • the flu/influenza virus


    ویروس آنفولانزا/آنفولانزا

  • patients known to have been infected with the virus


    بیمارانی که به ویروس آلوده شده اند

  • the human immunodeficiency virus or HIV


    ویروس نقص ایمنی انسانی یا HIV

  • the hepatitis C virus


    ویروس هپاتیت C

  • a highly infectious disease caused by a virus


    یک بیماری بسیار عفونی ناشی از ویروس


  • یک عفونت ویروسی

  • The vaccination offers good protection against the virus.


    واکسیناسیون محافظت خوبی در برابر ویروس ایجاد می کند.

  • It is not clear how she contracted the virus.


    مشخص نیست که او چگونه به این ویروس مبتلا شده است.

  • There's a virus going around the office.


    یک ویروس در اطراف دفتر می چرخد.

  • I must have caught a virus on holiday.


    حتما در تعطیلات به ویروس مبتلا شده ام.


  • یک ویروس کامپیوتری

  • I think I've got a virus on my laptop.


    فکر کنم لپتاپم ویروسی شده.

  • The virus in the software was programmed to corrupt the hard disk.


    ویروس موجود در نرم افزار طوری برنامه ریزی شده بود که هارد دیسک را خراب کند.

  • software errors that can be exploited by virus writers


    خطاهای نرم افزاری که می توانند توسط ویروس نویسان مورد سوء استفاده قرار گیرند

  • An infected person can pass the virus to others.


    یک فرد آلوده می تواند ویروس را به دیگران منتقل کند.

  • The virus attacks a variety of cells in the body.


    این ویروس به سلول های مختلف بدن حمله می کند.

  • A teenage boy was arrested for being the creator of the BomBlast virus that caused severe disruption to the country's defence systems.


    پسر نوجوانی به دلیل ایجاد ویروس BomBlast که باعث اختلال شدید در سیستم های دفاعی کشور شده بود دستگیر شد.

  • Most viruses can only spread if you open an email attachment.


    اکثر ویروس ها تنها در صورتی می توانند پخش شوند که پیوست ایمیل را باز کنید.

  • My computer has caught some kind of virus and it won't let me log on to the internet.


    کامپیوتر من نوعی ویروس گرفته است و به من اجازه ورود به اینترنت را نمی دهد.

  • The latest virus will attach itself to all the addresses in your email address book.


    آخرین ویروس خود را به تمام آدرس های موجود در دفترچه آدرس ایمیل شما متصل می کند.

  • Your virus definitions are not up to date.


    تعاریف ویروس شما به روز نیست.

  • anti-virus software


    نرم افزار ضد ویروس

  • the chickenpox/flu/herpes/mumps virus


    ویروس آبله مرغان / آنفولانزا / تبخال / اوریون

  • Evidence suggested that the AIDS virus was spreading very quickly among the heterosexual community.


    شواهد حاکی از آن است که ویروس ایدز به سرعت در میان جامعه دگرجنس گرایان منتشر می شود.

  • I don't know exactly what's wrong with her - I think she has some kind of virus.


    من دقیقاً نمی دانم چه مشکلی با او دارد - فکر می کنم او نوعی ویروس دارد.

  • Several employees were off work with a vomiting virus.


    تعدادی از کارمندان به دلیل ابتلا به ویروس استفراغ از کار خارج شده بودند.

  • She’s had a virus for several days.


    چند روزی است که ویروس دارد.


  • تمام اطلاعات مشتریان آنها توسط یک ویروس از رایانه پاک شد.

  • I got a virus alert when I downloaded my email.


    وقتی ایمیلم را دانلود کردم یک هشدار ویروس دریافت کردم.

  • Virus attacks are the largest source of financial loss followed by unauthorized access.


    حملات ویروسی بزرگترین منبع ضرر مالی و به دنبال آن دسترسی غیرمجاز است.

synonyms - مترادف
  • microorganism


    میکروارگانیسم

  • microbe


    میکروب

  • pathogen


    بیماری زا

  • bug


    حشره

  • bacterium


    باکتری

  • bacillus


    باسیل

  • germ


    ریشه

  • submicroscopic organism


    ارگانیسم زیر میکروسکوپی

  • plague


    طاعون

  • bacteria


    باکتری ها

  • parasite


    انگل


  • بیماری

  • crud


    چیز چندش و کثیف

  • antibody


    پادتن

  • blight


    بلایت

  • microscopic organism


    ارگانیسم میکروسکوپی

  • supergerm


    supergerm

  • superbug


    سوپر باگ

antonyms - متضاد
  • antivirulence


    ضد ویروسی

لغت پیشنهادی

mud

لغت پیشنهادی

affect

لغت پیشنهادی

realizations