organic
organic - ارگانیک. آلی
adjective - صفت
UK :
US :
relating to farming or gardening methods of growing food without using artificial chemicals, or produced or grown by these methods
مربوط به روش های کشاورزی یا باغبانی برای پرورش مواد غذایی بدون استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی، یا تولید یا رشد با این روش ها
change or development which is organic happens in a natural way without anyone planning it or forcing it to happen
تغییر یا توسعه ای که ارگانیک است به روشی طبیعی اتفاق می افتد، بدون اینکه کسی آن را برنامه ریزی کند یا مجبور به وقوع آن کند
زندگی کردن، یا تولید شده توسط یا از موجودات زنده
an organic system or relationship is one in which the parts or people fit well and in a comfortable way with each other
یک سیستم یا رابطه ارگانیک سیستمی است که در آن اجزا یا افراد به خوبی و به روشی راحت با یکدیگر تناسب داشته باشند
مربوط به اندام های بدن
مربوط به روش های پرورش غذا بدون استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی
the organic growth of a company involves developing its existing business rather than buying other companies
رشد ارگانیک یک شرکت مستلزم توسعه کسب و کار موجود آن به جای خرید شرکت های دیگر است
عدم استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی در رشد گیاهان و حیوانات برای غذا و سایر محصولات
بودن یا ناشی از گیاهان و جانوران زنده
(of a disease or illness) producing a physical change in the structure of an organ or part of the body
(از یک بیماری یا بیماری) که باعث تغییر فیزیکی در ساختار یک عضو یا بخشی از بدن می شود
به طور طبیعی در طول زمان، بدون اجبار یا برنامه ریزی توسط کسی اتفاق می افتد یا توسعه می یابد
If a company experiences organic growth it develops its own business instead of buying other companies
اگر یک شرکت رشد ارگانیک را تجربه کند، به جای خرید شرکت های دیگر، کسب و کار خود را توسعه می دهد
(از یک ماده شیمیایی) حاوی کربن
متشکل از یا مربوط به گیاهان و جانوران زنده یا موادی که از آنها ساخته شده اند
Organic also means relating to or belonging to a group of substances containing the chemical element carbon.
ارگانیک همچنین به معنای مربوط یا متعلق به گروهی از مواد حاوی عنصر شیمیایی کربن است.
عدم استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی در تولید گیاهان و حیوانات برای غذا
مربوط به رشد غذا یا سایر محصولات بدون استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی
مربوط به رشد در یک شرکت و غیره که بدون خرید شرکت های دیگر حاصل می شود
این روزها فقط گوشتی می خرم که ارگانیک باشد.
Saturated hydrocarbons can burn to aldehydes, alcohols to organic acids, and aromatics to unsaturated compounds which are pungent and irritating.
هیدروکربن های اشباع شده می توانند به آلدهیدها، الکل ها به اسیدهای آلی و آروماتیک ها به ترکیبات غیراشباع که تند و تحریک کننده هستند بسوزانند.
برای این دستور، از مرغ ارگانیک و آزاد استفاده کنید.
Imagine an entire city of Gaudi buildings, a human-made forest of planted homes and organic churches.
یک شهر کامل از ساختمانهای گائودی، یک جنگل دستساز از خانههای کاشتهشده و کلیساهای ارگانیک را تصور کنید.
Paints today are getting safer as companies remove volatile organic compounds, but you still need to be careful.
امروزه با حذف ترکیبات آلی فرار شرکت ها، رنگ ها ایمن تر می شوند، اما همچنان باید مراقب باشید.
organic dyes
رنگ های ارگانیک
دو مطالعه توضیح ارگانیک احتمالی را برای این بیماری پیشنهاد می کنند.
آنها خواستار حمایت بیشتر دولت از کشاورزان ارگانیک هستند.
اخیراً چندین کشاورز در این شهرستان به کشاورزی ارگانیک روی آورده اند.
میوه های ارگانیک به طور کلی گران تر هستند.
در هر آهنگ یک پیوند ارگانیک بین کلمات و موسیقی وجود دارد
مواد آلی مانند برگ، پوست و علف
استعاره ارگانیک تری برای توصیف فرآیند گذار مورد نیاز است.
organic cheese/vegetables/wine, etc.
پنیر ارگانیک / سبزیجات / شراب و غیره
an organic farmer/gardener
یک کشاورز/باغبان ارگانیک
organic farming/horticulture
کشاورزی ارگانیک / باغبانی
این مزرعه در سال 1996 کاملاً ارگانیک شد.
با افزودن مواد آلی خاک را بهبود بخشید.
organic compounds
ترکیبات آلی
بیماری ارگانیک
دیدگاه جامعه به عنوان یک کل ارگانیک
رشد ارگانیک بازارهای خارجی
organic food/fruit/farms/farmers
غذای ارگانیک / میوه / مزارع / کشاورزان
یک چهارم محتویات سطل زباله یک خانواده متوسط را مواد آلی تشکیل می دهد.
سیاست های ما ارگانیک است. آنها با تغییر شرایط تغییر می کنند.
His television career was an organic development from the endless sketches he used to enact with his best friend from school.
حرفه تلویزیونی او پیشرفتی ارگانیک از طرح های بی پایانی بود که با بهترین دوستش در مدرسه اجرا می کرد.
Our future development will be achieved by organic growth rather than acquisitions of other companies.
توسعه آینده ما با رشد ارگانیک به جای خرید شرکت های دیگر حاصل خواهد شد.
مواد شیمیایی آلی در ساخت پلاستیک، الیاف، حلال ها و رنگ ها استفاده می شود.
میوه ها و سبزیجات ارگانیک
Are these carrots organic?
آیا این هویج ها ارگانیک هستند؟
organic food/produce/products
غذا/تولید/محصولات ارگانیک
لباس نوزاد از 100% پنبه ارگانیک ساخته شده بود.
organic farming/agriculture/gardening
کشاورزی ارگانیک/کشاورزی/باغبانی
organic farmers/growers
کشاورزان / پرورش دهندگان ارگانیک
تمام این توسعه برنامه ریزی شده ارگانیک خواهد بود، نه از طریق اکتساب.
organically reared cattle
گاوهای پرورش یافته ارگانیک
این گروه در سال جاری به طور ارگانیک رشد کرده است.
طبیعی
سبز
کل
واقعی
unprocessed
پردازش نشده
خام
unrefined
تصفیه نشده
untreated
درمان نشده
crude
غیر شیمیایی
nonchemical
خالص
باکره
virgin
سالم
wholesome
بدون افزودنی
additive-free
بدون مواد شیمیایی
chemical-free
بدون آفت کش
pesticide-free
بدون GMO
GMO-free
درشت
non-chemical
ناآماده
coarse
بومی
unprepared
آسیاب نشده
صیقلی نشده
unmilled
برهنه
unpolished
کار نشده
undressed
ناتمام
unworked
دست نخورده
unpurified
خشن
unfinished
جلگه
untouched
اولیه
plain
primitive
synthetic
مصنوعی
artificial
ساختگی
ersatz
ersatz
fake
جعلی
نادرست
faux
تقلبی
nonnatural
غیر طبیعی
factitious
تقلیدی
imitative
ساخته
manufactured
مسخره کردن
mock
تقلید
spurious
شبه
unnatural
شبیه سازی شده
dummy
جایگزین
imitation
ساخته دست بشر
pseudo
تصفیه شده
simulated
فرآوری شده
substitute
تحت درمان
counterfeit
لباس پوشیده
man-made
جلا داده شده
refined
خوب
processed
آماده شده
treated
ریزدانه
dressed
polished
prepared
fine-grained