naturally
naturally - به طور طبیعی
adverb - قید
UK :
US :
طبیعت شناس
طبیعت گرایی
تابعیت
طبیعی بودن
غیر طبیعی
فراطبیعی
طبیعت گرایانه
طبیعی شدن
فوق طبیعی
به طور طبیعی
---
---
---
---
از این برای گفتن اینکه چیزی عادی است و تعجب آور نیست استفاده کنید
use this to say ‘yes’ when you agree with someone or when you think the person who asked the question should know that your reply will be ‘yes’
از این برای گفتن بله استفاده کنید وقتی با کسی موافق هستید یا وقتی فکر می کنید شخصی که سوال پرسیده باید بداند که پاسخ شما بله خواهد بود.
به نحوی که نتیجه طبیعت باشد، نه از اعمال کسی
در حالتی آرام و بدون تلاش برای ظاهر یا صدایی متفاوت از معمول
به عنوان بخشی از طبیعت اتفاق می افتد یا وجود دارد و توسط مردم ساخته یا انجام نشده است
having an ability or characteristic from birth
داشتن یک توانایی یا ویژگی از بدو تولد
If a particular skill comes naturally (to you), you are able to do it easily with little effort or learning
اگر یک مهارت خاص به طور طبیعی (برای شما) به وجود بیاید، می توانید آن را به راحتی و با کمی تلاش یا یادگیری انجام دهید
همانطور که انتظار دارید
به صورت عادی
همانطور که انتظار دارید؛ به روشی معمولی یا آسان
به عنوان بخشی از طبیعت اتفاق می افتد یا وجود دارد و توسط مردم ساخته یا ایجاد نشده است
به دلیل توانایی یا خصوصیتی که با آن متولد شده اید
او من و کنی را به طور طبیعی در آغوش گرفت که انگار یک خانواده هستیم.
Although over the moon with it generally I am disappointed with the lack of power in the naturally aspirated diesel engine.
اگرچه به طور کلی بر روی ماه با آن، من از کمبود نیرو در موتور دیزل تنفس طبیعی ناامید هستم.
دات موهای کوتاه و به طور طبیعی بلوند داشت.
افکار من به طور طبیعی بر روی کار دشواری که در دست دارم متمرکز بود.
حروف صدادار وقتی در جملاتی که به طور طبیعی جریان دارند به سمت شکل خنثی حرکت می کنند.
هسته کوچک افسران خدمات سابق طبیعتاً از شغل آنها محافظت می کردند.
به طور طبیعی، مایک ادعا می کند کباب او بهترین در جهان است.
Although we restrict the name mineral to inorganic substances, there are many naturally occurring organic components of rocks.
اگرچه ما نام کانی را به مواد معدنی محدود می کنیم، اما بسیاری از اجزای آلی طبیعی سنگ ها وجود دارد.
درب آن به طور طبیعی روغنی است و نیازی به روغن کاری اضافی ندارد.
I find it surprising that Professor Rudi Nussbaum fails to mention that the Earth is naturally radioactive.
من تعجب آور می دانم که پروفسور رودی نوسبام از ذکر این نکته که زمین به طور طبیعی رادیواکتیو است، کوتاهی می کند.
This naturally takes a toll on intellectual honesty.
این به طور طبیعی صداقت فکری را به خطر می اندازد.
شما می توانید آن را به طور طبیعی انجام دهید، آنها حتی آن را متوجه نمی شوند.
آیا شما بچه ها به طور طبیعی عجیب و غریب هستید یا باید روی آن کار کنید؟
طبیعتاً وقتی اوضاع بهم می خورد ناراحت می شوم.
بعد از مدتی طبیعتاً شروع کردیم به صحبت در مورد بچه ها.
«از سر و صدا شکایت کردی؟» «طبیعی است.»
دیر شده بود، بنابراین طبیعتاً مادرش نگران بود.
صدای تصادف شدیدی شنیدیم، بنابراین طبیعتا برای بررسی به بیرون رفتیم.
naturally occurring chemicals
مواد شیمیایی طبیعی
گیاهانی که به طور طبیعی در خاک های فقیر رشد می کنند
این آنزیم به طور طبیعی در سیر وجود دارد.
این به طور طبیعی به نکته بعدی من منجر می شود.
موضوع به طور طبیعی در گفتگو مطرح شد.
به طور طبیعی هنری بودن
یک ورزشکار با استعداد طبیعی
بیشتر پرندگان به طور طبیعی ترسو هستند.
وقتی نوبت به موسیقی می رسید او به طور طبیعی استعداد داشت.
فقط طبیعی عمل کن
پول درآوردن به طور طبیعی برای او اتفاق افتاد.
ما صرفاً کاری را انجام میدادیم که طبیعی بود.
یک بدن سالم قادر خواهد بود به طور طبیعی و بدون استفاده از دارو با این بیماری مبارزه کند.
او به طور طبیعی خنده دار است - او حتی مجبور نیست تلاش کند.
به نظر می رسید که رقصیدن برای او طبیعی بود.
طبیعتاً ما میخواهیم کمترین میزان ممکن از دست دادن شغل را در این صنعت ببینیم.
تو با او مهربان خواهی بود، نه؟ به طور طبیعی. (= بله، بدیهی است.)
آرام باشید و سعی کنید طبیعی رفتار کنید.
ورزش باید مانند مسواک زدن طبیعی باشد.
طبیعی است که برای گرفتن بهترین صندلی ها باید زودتر برسیم.
وقتی با او صحبت می کنی مودب خواهی بود، نه؟ «به طور طبیعی (= بله، بدیهی است).»
موهای مجعد طبیعی
یک هنرمند ذاتا با استعداد
به طور مشخص
قطعا
به وضوح
natch
چاقو
البته
as anticipated
همانطور که پیش بینی می شد
as was anticipated
غیر منتظره نیست
not unexpectedly
همانطور که انتظار می رود
همانطور که انتظار دارید
نیازی به گفتن نیست
ناگفته پیداست
همانگونه که ممکن است انتظار برود
به عنوان یک امر طبیعی
اما البته
به هر حال
بی شک
undoubtedly
بدون شک
unquestionably
غیر قابل انکار
undeniably
به طور قطعی
doubtlessly
به طور غیر قابل بحث
categorically
کاملا
undisputedly
بدون ابهام
indubitably
با تاکید
incontrovertibly
unequivocally
conclusively
indisputably
decidedly
emphatically
به طرز شگفت انگیزی
atypically
غیر معمول
unusually
غیرعادی
abnormally
غیر عادی
uncommonly
فوق العاده
extraordinarily
بر خلاف انتظار
untypically
قابل توجه
unexpectedly
به طرز عجیبی
remarkably
به طور خاص
oddly
کنجکاو
strangely
غیر طبیعی
weirdly
به طور غیرعادی
bizarrely
استثنایی
peculiarly
بخصوص
curiously
unnaturally
uncannily
exceptionally
freakishly
freakily