abided
abided - رعایت کرد
N/A - N/A
UK :
US :
took
گرفت
endured
تحمل کرد
tolerated
رنج
beared
مقاومت کرد
suffered
شجاع
withstood
در مواجهه
braved
ایستاد
faced
متحمل چیزی شدن
stood
مواجه شد
underwent
هوازده
confronted
فرض
weathered
مواجه شده
assumed
با تجربه
encountered
شانه دار
experienced
بلعیده شد
shouldered
تحمل کردن
swallowed
معده
پشتیبانی
stomached
پایدار
supported
اقامت
sustained
پذیرفته شده
abode
پذیرفته
accepted
مجاز
admitted
بار سنگین را تحمل کرد
allowed
کسل شدن از
شکسته
bore with
به دست آمد
brooked
مقابل آمد
انجام
carried
avoided
اجتناب کرد
ادامه داد
contradicted
متناقض شد
despised
تحقیر شده
disagreed
مخالفت کرد
disallowed
غیر مجاز
disputed
مورد مناقشه قرار گرفت
dissented
طفره رفت
dodged
جنگید
fought
داد
foughten
داده شده
gave
مهاجرت کرد
ارایه شده
migrated
رد
offered
رد شد
refused
رد کرد
rejected
مقاومت کرد
repudiated
انجام در
resisted
shunned
carried on