court

base info - اطلاعات اولیه

court - دادگاه

noun - اسم

/kɔːrt/

UK :

/kɔːt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [court] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • the civil/criminal courts


    دادگاه های مدنی / کیفری


  • وکیل او در خارج از دادگاه بیانیه ای داد.

  • Relatives of the dead girl were in court.


    بستگان دختر مرده در دادگاه حضور داشتند.

  • She will appear in court tomorrow.


    او فردا در دادگاه حاضر می شود.

  • They took their landlord to court for breaking the contract.


    آنها صاحبخانه خود را به دلیل نقض قرارداد به دادگاه بردند.

  • The case took five years to come to court (= to be heard by the court).


    پرونده پنج سال طول کشید تا به دادگاه رسید (= در دادگاه رسیدگی شود).


  • شواهد کافی برای آوردن پرونده به دادگاه (= شروع محاکمه) وجود نداشت.

  • The case was settled out of court (= a decision was reached without a trial).


    قضیه خارج از دادگاه حل و فصل شد (= بدون محاکمه تصمیم گرفته شد).

  • He won the court case and was awarded damages.


    او در دادگاه پیروز شد و غرامت دریافت کرد.

  • She can't pay her tax and is facing court action.


    او نمی تواند مالیات خود را بپردازد و با دادگاه مواجه است.

  • During the court hearing the prosecutor said she would seek maximum prison sentences.


    در جلسه دادگاه، دادستان گفت که او خواستار حداکثر مجازات زندان است.

  • Please tell the court what happened.


    لطفا به دادگاه بگویید چه اتفاقی افتاده است.

  • The court heard how the man collapsed after being stabbed.


    دادگاه شنید که چگونه مرد پس از ضربات چاقو سقوط کرد.

  • The court ruled in favour of her claim.


    دادگاه به نفع ادعای او رای داد.

  • This is not a case to be decided by the courts.


    این موردی نیست که در دادگاه تصمیم گیری شود.

  • This evidence was not put before the court.


    این شواهد در دادگاه مطرح نشد.

  • Airlines could face huge compensation bills following a court ruling on flight delays.


    شرکت های هواپیمایی ممکن است به دنبال حکم دادگاه در مورد تأخیر پرواز با قبوض غرامت هنگفتی روبرو شوند.

  • a tennis/squash/basketball court


    زمین تنیس / اسکواش / بسکتبال

  • He won after only 52 minutes on court.


    او تنها پس از 52 دقیقه در زمین پیروز شد.

  • The players are good friends off court and train together.


    بازیکنان خارج از زمین دوستان خوبی هستند و با هم تمرین می کنند.

  • the court of Queen Victoria


    دربار ملکه ویکتوریا

  • He was presented to the queen at court.


    او در دربار به ملکه معرفی شد.

  • The painting shows the emperor with his court.


    این نقاشی امپراتور را با دربارش نشان می دهد.

  • The building is situated in a medieval court at the top of Edinburgh's royal mile.


    این ساختمان در یک دادگاه قرون وسطایی در بالای مایل سلطنتی ادینبورگ واقع شده است.

  • They've offered me the job so the ball's in my court now.


    آنها به من پیشنهاد کار داده اند، بنابراین اکنون توپ در زمین من است.

  • I met Giles holding court with some tourists in a cafe.


    من با گیلز ملاقات کردم که با چند توریست در یک کافه دادگاه برگزار می کرد.

  • All his attempts at explanation were simply laughed out of court.


    تمام تلاش های او برای توضیح به سادگی در خارج از دادگاه مورد خنده قرار گرفت.

  • The charges were thrown out of court.


    اتهامات از دادگاه بیرون انداخته شد.

  • Well that's my theory ruled out of court.


    خب این تئوری من خارج از دادگاه است.

  • The prison is opposite the law court.


    زندان روبروی دادگاه قانون است.

  • I was at school with her sister.


    من با خواهرش در مدرسه بودم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • condemn


    محکوم کردن


  • انکار

  • displease


    نارضایتی

  • disregard


    بی توجهی


  • چشم پوشی

  • neglect


    توهین کردن

  • offend


    رد کردن


  • دفع کردن


  • اجتناب کنید

  • repel


    خاموش کردن

  • repulse


    تحریک کردن

  • shun


    دلسرد کردن


  • پاسخ

  • irritate


    راست کردن

  • discourage


    افسون کردن


  • انزجار

  • straighten


    گردن کلفت

  • disenchant


    منصرف کردن

  • disgust


  • bully


  • dissuade


لغت پیشنهادی

mommy

لغت پیشنهادی

spectrum

لغت پیشنهادی

bedding