phrase
phrase - عبارت
noun - اسم
UK :
US :
a group of words that have a particular meaning when used together or which someone uses on a particular occasion
گروهی از کلمات که وقتی با هم استفاده می شوند معنای خاصی دارند یا کسی در مناسبت خاصی از آنها استفاده می کند
a group of words without a finite verb, especially when they are used to form part of a sentence such as ‘walking along the road’ and ‘a bar of soap’
گروهی از کلمات بدون فعل متناهی، به ویژه هنگامی که برای تشکیل بخشی از جمله استفاده می شوند، مانند راه رفتن در امتداد جاده و یک تکه صابون
گروه کوتاهی از نت های موسیقی که بخشی از یک قطعه طولانی تر است
a group of words that have a particular meaning when used together or which someone uses on a particular occasion
عبارت ثابتی که در یک زبان به کار می رود و معنای خاصی دارد
گروهی از کلمات که معنای خاصی دارند که نمی توان از معانی هر کلمه جداگانه حدس زد
a group of words that has a special meaning which you cannot guess from the meanings of each separate word
عبارتی که خسته کننده است و دیگر اصیل نیست زیرا مردم زیاد از آن استفاده می کنند
جمله معروفی که در مورد زندگی توصیه می کند
عبارت کوتاهی که به راحتی قابل یادآوری است، به خصوص عبارتی که در تبلیغات استفاده می شود
عبارتی که بیانگر عقاید و اهداف یک فرد یا سازمان است
بیان چیزی به شیوه ای خاص
اجرای موسیقی به منظور ایجاد اثر کامل عبارات موسیقی جداگانه
گروهی از کلمات که بخشی از یک جمله هستند و نه کل آن
گروه کوتاهی از کلمات که اغلب با هم استفاده می شوند و معنای خاصی دارند
گروه کوچکی از نت ها که واحد یک آهنگ را تشکیل می دهند
برای بیان چیزی با انتخاب کلمات خاص
گروهی از کلمات که یک ایده یا معنای خاص را بیان می کنند
عبارت گروهی از کلمات است که بخشی از جمله را تشکیل می دهند
یک عبارت نیز مجموعه ای از نت ها با شروع و پایان واضح در یک قطعه موسیقی بزرگتر است.
هنگام صحبت کردن یا نوشتن چیزی را به شیوه ای خاص بیان کنید
مترجم دارای کیفیت عالی، گفتار دیجیتالی و بیش از 13000 عبارت است.
به طور مشابه، توزیع احتمال بر ترتیب اقلام در یک عبارت نیز وجود دارد.
چند کلمه و عبارات مفید در پایان هر فصل در کتاب دانش آموز وجود دارد.
بعد از هر عبارت، بزاق را از طریق دندان هایش فرو می کرد.
کمپین او، برای استفاده از یکی از عبارات مورد علاقه اش، «مرده الویس» است.
اغلب اوقات یک دانش آموز اولین عبارت خود را ایجاد می کند و سپس خود را در ضرر می بیند.
موتیف ها آهنگسازان گاهی از یک موتیف یا عبارت ملودیک تکراری برای تثبیت فضای یک قطعه استفاده کرده اند.
Motifs Composers have sometimes used a recurring motif or melodic phrase to establish the atmosphere of a piece.
یک بطری ویسکی یک عبارت اسمی است و واقعاً خیلی احمقانه یک عبارت قید است.
رئیس بانک کاهش حقوق ها را «بادام زمینی» توصیف کرد، عبارتی که خشم بسیاری از کارکنان بانک را برانگیخت.
The head of the bank described the salary cuts as 'peanuts', a turn of phrase which angered many bank workers.
مانند مبارزات عنوان، Super Bowl به یک نام یا عبارت جذاب نیاز دارد که نمادی از بزرگی رویداد کیهانی باشد.
Like title fights, the Super Bowl would need a catchy name or phrase that symbolizes the magnitude of the cosmic event.
نبرد العالمین به تعبیر چرچیل «پایان آغاز» بود.
یک عبارت به یاد ماندنی/جذاب
«آهسته شروع کن» عبارت کلیدی برای دونده ماراتن است.
او به تعبیر مورد علاقه خودش «زنی بدون گذشته» بود.
colourful words and phrases
کلمات و عبارات رنگارنگ
یک عبارت دو کلمه ای
چشیدن یعنی باور کردن، برای ساختن یک عبارت! (= عبارت معمول «دیدن باور کردن است» است).
اوه خوب، هیچ خبری خبر خوبی نیست، برای ساخت یک عبارت.
او در انتخاب کلمات و عبارات دقیق است.
او فقط با همان عبارات سهام قدیمی بیرون می آید.
انتخاب تاسف بار او در عبارت بیشتر مخاطبان را آزرده خاطر کرد.
در سال 1998، او عبارت «آزادی بیان» را علامت تجاری قرار داد.
بیش از 200 کلمه ننویسید.
او از کلمات طولانی استفاده می کند.
technical/legal/scientific terms
اصطلاحات فنی/حقوقی/علمی
پیرمرد یک اصطلاح عامیانه برای پدر است.
چه کسی عبارت اخبار جعلی را ابداع کرد؟
او تمایل دارد از عبارات عامیانه زیادی استفاده کند که قبلاً هرگز نشنیده بودم.
Get the cat out of bag اصطلاحی است به معنای گفتن یک راز به اشتباه.
به قول معروف لرد هیلشام، ما توسط یک دیکتاتوری انتخابی اداره می شویم.
The declaration was carefully/cleverly/tactfully, etc. phrased.
بیانیه با دقت / هوشمندانه / با درایت و غیره بیان شد.
من فکر می کنم عبارت بسته انرژی مارا را به خوبی توصیف می کند.
در «او مردی دارای ثروت بود»، «مالی عظیم» یک عبارت اضافه است.
عبارت استعفای او با دقت بیان شده بود تا از هرگونه پذیرش گناه جلوگیری شود.
اصطلاح
saying
گفتن
idiom
حداکثر
maxim
ضرب المثل
adage
مکان
locution
نقل قول
quotation
جمله بندی
اصل
wording
عبارت شناسی
axiom
شعار
phraseology
دستور
motto
با واژه
phrasing
دیکشنری
dictum
عبارت جذاب
byword
واژه شناسی
diction
مدت، اصطلاح
citation
کلیدواژه
catchphrase
خط
parlance
پرحرفی
slogan
تذکر
terminology
برچسب زدن
جمله
watchword
شیبوله
بیان
verbiage
واژه نامه
remark
tag
shibboleth
utterance
wordage