nobody

base info - اطلاعات اولیه

nobody - هيچ كس

pronoun - ضمیر

/ˈnəʊbədi/

UK :

/ˈnəʊbədi/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [nobody] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Nobody knew what to say.


    هیچ کس نمی دانست چه بگوید.

  • Is there nobody here who can answer my question?


    اینجا کسی نیست که جواب سوال من را بدهد؟

  • I saw nobody all morning.


    تمام صبح کسی را ندیدم.

  • Nobody agreed with me.


    هیچکس با من موافق نبود

  • He's just some nobody trying to get noticed by the press.


    او فقط کسی است که سعی نمی کند مورد توجه مطبوعات قرار گیرد.

  • Nobody was around to answer the phone.


    کسی نبود که جواب تلفن را بدهد.

  • If he can’t fix your computer nobody can.


    اگر او نتواند کامپیوتر شما را تعمیر کند، هیچ کس نمی تواند.

  • There were celebrities there but I sat between two nobodies.


    افراد مشهور آنجا بودند، اما من بین دو نفر نشستم.

synonyms - مترادف
  • nonentity


    عدم وجود


  • هیچ چی

  • lightweight


    سبک وزن

  • cypherUK


    cypherUK

  • cipherUS


    cipherUS

  • pygmy


    پیگمی

  • zero


    صفر

  • insignificancy


    بی اهمیتی

  • zilch


    زیلچ

  • dwarf


    آدم کوتوله

  • insect


    حشره

  • snippersnapper


    تک تیرانداز

  • pigmy


    خوک

  • morsel


    لقمه

  • shrimp


    میگو

  • whippersnapper


    شلاق زن

  • nullity


    بطلان

  • twerp


    twerp


  • ناشناخته

  • squirt


    سرپیچ کردن

  • mediocrity


    متوسط ​​بودن

  • menial


    پست


  • عدد

  • half-pint


    نیم پینت

  • non-person


    غیر شخص

  • pip-squeak


    پیپ جیغ


  • پسر کوچولو

  • unimportant person


    شخص بی اهمیت

  • no-mark


    بدون علامت


  • سیب زمینی کوچک

  • upstart


    تازه به دوران رسیده

antonyms - متضاد
  • personage


    شخصیت

  • bigwig


    بزرگ

  • eminence


    برجستگی


  • شکل

  • kahuna


    کاهونا

  • kingpin


    شاه سنجاق

  • magnate


    نجیب زاده

  • nabob


    ناباب


  • کسی

  • VIP


    شخص خیلی مهم

  • celeb


    جشن


  • فرد مشهور

  • megastar


    مگا ستاره


  • ستاره

  • superstar


    فوق ستاره

  • V.I.P.


    شخص خیلی مهم.


  • چرخ بزرگ


  • نام بزرگ


  • سر و صدای بزرگ


  • کله گنده

  • tycoon


    سرمایه دار

  • mogul


    مغول

  • baron


    بارون

  • notable


    قابل توجه

  • grandee


    رهبر

  • capitalist


    هونچو


  • پادشاه

  • honcho


    خداوند


  • شیر نر

  • lord


  • lion


لغت پیشنهادی

vent

لغت پیشنهادی

anemone

لغت پیشنهادی

unbending