unknown
unknown - ناشناخته
adjective - صفت
UK :
US :
شناخته شده نیست
معروف نیست
کسی که معروف نیست
چیزی که معلوم نیست
شناخته شده یا آشنا نیست
آنچه آشنا یا شناخته شده نیست
شخصی به خصوص مجری یا ورزشکار که شهرت ندارد
چیزی که نمی توان حدس زد یا محاسبه کرد زیرا اطلاعات کمی در مورد آن وجود دارد
شناخته شده نیست، یا برای بسیاری از مردم شناخته شده نیست
فردی که برای بسیاری از مردم شناخته شده نیست
سال تولد گابور مشخص نیست.
او گفت که این گل ها از طرف یک تحسین کننده ناشناس است.
یک هنرمند ناشناس
به عنوان یک نویسنده ناشناخته، انتشار کار شما آسان نیست.
دیروز این روستا کاملا ناشناخته بود، اما امروز در صفحه اول همه روزنامه ها آمده است.
هنوز تعداد زیادی گونه حشره ناشناخته در جهان وجود دارد.
این تصویر در قرن پانزدهم توسط یک هنرمند ناشناس ایتالیایی کشیده شده است.
Horn was beaten by a relatively unknown politician in the last election.
هورن در انتخابات گذشته توسط یک سیاستمدار نسبتا ناشناس مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
فرد به دلایلی نامعلوم شغل خود را رها کرد و به آلاسکا نقل مکان کرد.
نزدیک مقبره سرباز گمنام با هم آشنا شدیم.
پس از اینکه کاتماندو را ترک کردند، از طریق قلمرو ناشناخته سفر می کردند.
The Internet has opened up a marketplace where sellers and buyers are virtually unknown to each other.
اینترنت بازاری را باز کرده است که در آن فروشندگان و خریداران تقریباً برای یکدیگر ناشناخته هستند.
اکثر ستاره های فیلم برای مخاطبان آمریکایی ناشناخته هستند.
A previously unknown group claimed responsibility for the bombing.
گروهی که قبلاً ناشناس بود مسئولیت این بمب گذاری را بر عهده گرفت.
او به دلایلی نامعلوم سعی می کرد ستاره ها را بشمارد.
هویت این مرد مشخص نیست.
تعداد نامعلومی از غیرنظامیان در این حمله کشته یا زخمی شدند.
بیمارانی که از تب هایی با منشا ناشناخته رنج می برند
گونه ای از حشرات که تاکنون برای علم ناشناخته است
She was then still relatively unknown.
او در آن زمان هنوز نسبتا ناشناخته بود.
نویسنده در خارج از لهستان تقریبا ناشناخته است.
فیلمی با بازیگران ناشناخته
یک بازیگر ناشناس
این بیماری هنوز در اروپا ناشناخته است (= هیچ موردی در آنجا وجود نداشته است).
برای مردم ناشناخته نبود که چندین ساعت منتظر بمانند (= گاهی اتفاق می افتاد).
تقریباً ناشناخته است که روباه ها به کسی حمله کنند.
دوره ای از توسعه دموکراتیک که تاکنون در کشورشان ناشناخته است
من ناشناس، او قبلاً قرارداد را امضا کرده بود.
محل اختفای او در این دوره کاملاً ناشناخته بود.
او به قسمتهای ناشناخته رفت (= هیچکس نمیدانست کجا میرود).
این سایت ها تا حد زیادی برای عموم بریتانیا ناشناخته باقی مانده اند.
تعداد دقیق افراد ناقل این ویروس مشخص نیست.
تا همین اواخر شش ماه پیش نام او در این کشور تقریبا ناشناخته بود.
برای من ناشناس، او برای تولد من جشنی ترتیب داده بود.
نژادپرستی از برخی جهات فقط ترس از ناشناخته است.
او برای آخرین فیلمش عمداً گروهی از ناشناخته ها را انتخاب کرد.
این ناشناخته های بزرگ است که شرکت های بیمه را ناآرام می کند.
محل نگهداری او هنوز مشخص نیست.
یک سال پیش او یک ناشناخته مجازی در صحنه اسکیت بازی بود.
راز
unrevealed
فاش نشده است
concealed
پنهان شده است
تاریک
hidden
فاش نشده
undisclosed
ناگفته
untold
نامعین
undivulged
اسرار امیز
indefinite
نامشخص
mysterious
تثبیت نشده
undetermined
بی نتیجه
unestablished
مبهم
inconclusive
تعریف نشده
obscure
ثابت نشده
unascertained
حل نشده
undefined
بی قرار
unfixed
نامطمئن
unresolved
انتظار
unsettled
غیر قابل درک
unspecified
تصمیم نگرفتم
unsure
غیر قابل توضیح
pending
ناشناخته انگلستان
unapprehended
ناشناس ایالات متحده
undecided
بی توجه
unexplained
بدون توجه
unrecognisedUK
درک نشده
unrecognizedUS
در هوا
noteless
unnoted
unperceived
known
شناخته شده
noted
اشاره شد
renowned
مشهور
مشترک
well-known
مشهور - معروف
famed
معروف
ثبت اختراع
patent
جشن گرفت
celebrated
آشنا
قابل توجه
notable
ایجاد
established
محبوب
به رسمیت شناخته شده در انگلستان
recognisedUK
به رسمیت شناخته شد
recognizedUS
تصدیق کرد
acknowledged
متعهد شد
avowed
آشکار
overt
ضرب المثل
proverbial
اعلام کرد
declared
بدنام
notorious
در بریتانیا منتشر شد
publicisedUK
ایالات متحده منتشر شد
publicizedUS
منتشر شده
published
آشکار کرد
revealed
پذیرفته
admitted
تصمیم گرفت
decided
به طور کلی شناخته شده است
generally known
عمومی شناخته شده است
publicly known
شناخته شده است
identified
به طور گسترده ای شناخته شده
widely known