draft

base info - اطلاعات اولیه

draft - پیش نویس

noun - اسم

/dræft/

UK :

/drɑːft/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [draft] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • This is only the first draft of my speech.


    این تنها اولین پیش نویس سخنرانی من است.

  • I've made a rough draft of the letter.


    من یک پیش نویس تقریبی از نامه تهیه کرده ام.

  • The final published version differs from earlier drafts in many key details.


    نسخه نهایی منتشر شده در بسیاری از جزئیات کلیدی با پیش نویس های قبلی متفاوت است.

  • the final draft (= the final version)


    پیش نویس نهایی (= نسخه نهایی)

  • a draft report/plan/bill/resolution


    پیش نویس گزارش / طرح / لایحه / قطعنامه

  • a draft document/proposal


    پیش نویس سند/پیشنهاد

  • the draft constitution/legislation/agreement


    پیش نویس قانون اساسی/قانون/توافقنامه


  • این قانون هنوز در قالب پیش نویس است.

  • Payment must be made by bank draft drawn on a UK bank.


    پرداخت باید با پیش نویس بانکی که در یک بانک بریتانیایی کشیده شده است انجام شود.

  • He was the fourth player chosen in the 2017 draft but the first of his class to reach the major leagues.


    او چهارمین بازیکنی بود که در درفت 2017 انتخاب شد، اما اولین بازیکن کلاس خود بود که به لیگ های بزرگ راه یافت.

  • Can you shut the door? There's a draft in here.


    آیا می توانی در را ببندی؟ یک پیش نویس در اینجا وجود دارد.

  • He took a deep draft of his beer.


    او یک پیش نویس عمیق از آبجو خود را برداشت.

  • a sleeping draft (= one that makes you sleep)


    پیش نویس خواب (= چیزی که شما را به خواب می برد)

  • I sent an early draft to an agent.


    من یک پیش نویس اولیه را برای یک نماینده فرستادم.

  • She produced an initial draft of her plans.


    او پیش نویس اولیه برنامه های خود را تهیه کرد.

  • The preliminary draft of the agreement has been approved.


    پیش نویس اولیه توافقنامه تصویب شده است.

  • The students were invited to submit drafts for feedback.


    از دانش آموزان دعوت شد تا پیش نویس ها را برای بازخورد ارسال کنند.

  • Is this the final draft?


    آیا این پیش نویس نهایی است؟

  • The original drafts for the new building are with the architects.


    پیش نویس های اصلی ساختمان جدید با معماران است.

  • There is a rough draft of how the park should be laid out.


    یک پیش نویس تقریبی از نحوه چیدمان پارک وجود دارد.

  • This is only a rough draft - the finished article will have pictures too.


    این فقط یک پیش نویس تقریبی است - مقاله تمام شده نیز دارای تصاویر خواهد بود.

  • She asked me to check the (first) draft of her proposal.


    او از من خواست تا پیش نویس (اولین) پیشنهاد خود را بررسی کنم.

  • He avoided the draft because of a foot injury.


    او به دلیل آسیب دیدگی از پا اجتناب کرد.

  • the NBA draft


    درفت NBA

  • He was a second-round draft pick by the Raiders.


    او یک انتخاب دور دوم توسط Raiders بود.

  • I arranged for some money to be sent from London to L.A. by banker's draft.


    ترتیبی دادم که با پیش نویس بانکدار مقداری پول از لندن به لس آنجلس فرستاده شود.

  • Is the lager on draft or is it bottled?


    آیا لاگر روی بادکش است یا بطری شده است؟

  • draft beer/lager/cider


    آبجو / آبجو / آبجو


  • یک اسب بارکش


  • یک طرح پیشنهادی برای پروژه تهیه کنید و می توانیم در جلسه درباره آن بحث کنیم.

  • She helped me draft a letter of complaint.


    او به من کمک کرد تا یک شکایت نامه تهیه کنم.

synonyms - مترادف
  • outline


    طرح کلی


  • طرح

  • abstract


    خلاصه

  • blueprint


    نقشه

  • delineation


    ترسیم


  • خشن

  • skeleton


    اسکلت

  • specification


    مشخصات

  • summary


    استخوان ها

  • bones


    ébauche

  • ébauche


    نسخه


  • نسخه اولیه

  • preliminary version


    نکات اصلی

  • main points


    کپی خام


  • استخوان لخت

  • bare bones


    فرم مقدماتی

  • preliminary form


    پیش نویس خشن


  • اولین تلاش


  • اصل مطلب

  • sketch


    هضم

  • synopsis


    جمع بندی

  • rundown


    کپسوله سازی

  • gist


    خلاصه سازی

  • digest


    مرور

  • summation


    ذات

  • encapsulation


    مخلص کلام

  • summarization


    استخراج کردن


  • essence


  • nutshell


  • extract


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

fathers

لغت پیشنهادی

vanishing

لغت پیشنهادی

traders