payment
payment - پرداخت
noun - اسم
UK :
US :
بازپرداخت
پرداخت کننده
دریافت کننده وجه
پرداخت نشده
کمتر پرداخت شده است
اضافه پرداخت شده
قابل پرداخت
پرداخت کمتر
اضافه پرداخت
---
مقدار پولی که پرداخت شده یا باید پرداخت شود
عمل پرداخت برای چیزی
an amount of money that you pay for something especially when it is only one part of the total amount you have to pay
مقدار پولی که برای چیزی می پردازید، به خصوص زمانی که تنها بخشی از کل مبلغی است که باید بپردازید
a regular payment you make to pay back money that you have borrowed or to pay for things that you have already received
پرداخت منظمی که برای بازپرداخت پولی که قرض گرفته اید یا برای پرداخت چیزهایی که قبلاً دریافت کرده اید، انجام می دهید
part of the cost of something that you pay before you get it so that it will not be sold to anyone else
بخشی از هزینه چیزی که قبل از دریافت آن می پردازید تا به هیچ کس فروخته نشود
مقدار پولی که معمولاً سالی یک بار برای دریافت نسخه های روزنامه یا مجله می پردازید
a small amount of money that you give someone for example a waitress or taxi driver in addition to paying for a service they have given you
مقدار کمی پولی که به کسی می دهید، مثلاً به یک پیشخدمت یا راننده تاکسی، علاوه بر پرداخت هزینه خدماتی که به شما داده است.
مبلغی که هر سال برای بیمه پرداخت می کنید
مقدار پولی که باید پرداخت شود یا پرداخت شده است یا عمل پرداخت آن
یکی از روش های پرداخت برای چیزی، و عمل استفاده از یکی از این روش ها
مبالغ پولی که در مراحل مختلف خرید یا پرداخت برای چیزی پرداخت می شود
پرداختی که بخشی از کل پرداختی برای چیزی است
راهی برای پرداخت برای چیزی با استفاده از کالا یا خدمات به جای پول
پرداختی که در زمان تحویل کالا انجام می شود و اغلب به شخصی که آنها را تحویل می دهد پرداخت می شود
payment that is made when a buyer receives an INVOICE (=document giving details of goods ordered, their cost the time allowed for payment etc)
پرداختی که هنگام دریافت فاکتور توسط خریدار انجام می شود (=سندی که جزئیات کالای سفارش داده شده، هزینه آنها، زمان مجاز برای پرداخت و غیره را ارائه می دهد)
payment that is made when a buyer receives a statement saying how much is owed on an account at an agreed later date
پرداختی که زمانی انجام میشود که خریدار بیانیهای دریافت میکند مبنی بر اینکه چه مقدار بدهی به یک حساب در یک تاریخ توافقشده بعدی دارد.
پولی که به مردم برای کاری که انجام می دهند پرداخت می شود
پولی که به افراد بیمار، بیکار و غیره پرداخت می شود
پول پرداخت شده به سهامداران یا بازپرداخت وام ها، اوراق قرضه و غیره به وام دهندگان
پولی که به کسی برای حل و فصل یک ادعا، اختلاف و غیره پرداخت می شود
مقدار پول پرداخت شده
reward
جایزه
مقدار پولی که یک کارمند به دلیل افزایش حقوق در زمان قبلی دریافت می کند
مقدار پول پرداخت شده یا عمل پرداخت
مقدار پولی که پرداخت شده یا انتظار می رود پرداخت شود
عمل پرداخت یا پرداخت مبلغی پول
money that is paid to an employee because of a pay rise at an earlier time or the act of paying this money
پولی که به دلیل افزایش دستمزد در زمان قبلی یا پرداخت این پول به کارمند پرداخت می شود
an amount of money owed that has not been paid back by the expected time or the act of paying this money
مقداری از پول بدهی که در زمان مورد انتظار بازپرداخت نشده است، یا عمل پرداخت این پول
a system of paying employees in which the amount paid varies according to the amount of work they do or the profit that is made
سیستم پرداخت حقوق کارکنان که در آن مبلغ پرداختی بسته به میزان کاری که انجام می دهند یا سود حاصله متفاوت است.
روشی برای پرداخت برای چیزی با استفاده از کالاها و خدمات به جای پول
an amount of money paid that is part of the total amount owed for something or the act of paying in this way
مقدار پول پرداخت شده که بخشی از کل مبلغ بدهی برای چیزی است، یا عمل پرداخت به این طریق
چه روش پرداختی را ترجیح می دهید؟
پرداخت نقدی / چک
پیش پرداخت خواستند.
جریمه دیرکرد قبوض خواهد بود.
دریافت/پذیرفتن/تقاضا/توقف پرداخت
پرداخت برای کالا/خدمات
عموم مردم با پرداخت هزینه حق دسترسی دارند.
یک پرداخت نقدی
مهم است که پرداخت ها را به موقع انجام دهید.
برای دریافت / پذیرش / تقاضا / عدم پرداخت
interest payments
پرداخت های بهره
آنها هرگز پرداخت وام مسکن را از دست نداده اند.
او موافقت کرد که ده پرداخت ماهانه 50 پوندی بپردازد.
آنها برای پرداخت هزینه های خودروی خود مشکل دارند.
آیا این تمام هزینه ای است که من برای تلاشم دریافت می کنم؟
مایلیم شما این هدیه را در قبال محبت خود بپذیرید.
ورود فقط با پرداخت کل هزینه ثبت نام مجاز است.
آیا پرداخت با کارت اعتباری را قبول می کنید؟
چگونه می خواهید پرداخت را انجام دهید - با کارت یا نقد؟
سازندگان خواستار پیش پرداخت شدند.
او خواستار پرداخت کامل 300000 دلار بدهی به او شد.
من 65.50 دلار را به عنوان پرداخت کامل صورتحساب ضمیمه می کنم.
او 8000 دلار برای پرداخت درخواست کرد.
او با پرداخت دیه آزاد شد.
من به بانک اجازه داده ام که پرداخت چک را متوقف کند.
خریدار ملزم به وارد کردن کد برای تایید پرداخت است.
تنها راه تضمین پرداخت، امضای قرارداد است.
ممکن است مجبور شویم پرداخت را یک هفته به تعویق بیندازیم.
ده پرداخت ماهانه 50 دلاری
پیش پرداخت
an insurance premium
یک حق بیمه
remuneration
پاداش
remittance
حواله
remitment
استرداد
disbursement
پرداخت
compensation
جبران خسارت
توافق
discharge
تخلیه
defrayal
استعمال
liquidation
انحلال
clearance
ترخیص کالا از گمرک
paying
پرداخت می کند
reckoning
حساب کردن
remission
بهبودی
giving
دادن
outlay
هزینه
settling
حل و فصل
repayment
بازپرداخت
honouringUK
honouringUK
clearing
پاکسازی
squaring
مربع کردن
defraying
تمکن مالی
رضایت
honoringUS
افتخار ایالات متحده
paying off
مستقر شدن
settling up
خوب کردن
making good
تبرئه
acquittal
ملاقات
رستگاری
redemption
استمهال
defrayment
ترک
quittance
nonpayment
عدم پرداخت
evasion
گریز
defaulting
پیش فرض
شکست
avoidance
اجتناب
default
ورشکستگی
bankruptcy
بزهکاری
delinquency