practice
practice - تمرین
noun - اسم
UK :
US :
متخصص
تمرین کرد/تمرین کرد
تمرین کردن/تمرین کردن
تمرین/تمرین
زمانی که کار خاصی را اغلب به طور منظم انجام می دهید تا مهارت خود را در آن بهبود بخشید
something that people do often especially a particular way of doing something or a social or religious custom
کاری که مردم اغلب انجام می دهند، به ویژه شیوه خاصی برای انجام کاری یا یک رسم اجتماعی یا مذهبی
کار یک پزشک یا وکیل یا مکانی که در آن کار می کنند
the work done by a particular profession especially lawyers or doctors who are working for themselves rather than a public organization
کاری که توسط یک حرفه خاص انجام می شود، به ویژه وکلا یا پزشکانی که به جای یک سازمان دولتی برای خودشان کار می کنند
تجارت یا محل کار یک پزشک، وکیل و غیره، یا گروهی از پزشکان، وکلا و غیره
روشی که افراد یک کار خاص، فعالیت و غیره را انجام می دهند، به خصوص کاری که اغلب انجام می شود
یک مثال خوب از اینکه چگونه کاری باید انجام شود
عمل به جای فکر یا ایده
used to describe what really happens as opposed to what you think will happen in a particular situation
برای توصیف آنچه واقعاً اتفاق می افتد برخلاف آنچه فکر می کنید در یک موقعیت خاص اتفاق می افتد استفاده می شود
کاری که معمولاً یا به طور منظم انجام می شود، اغلب به عنوان یک عادت، سنت یا عرف
انجام کاری به طور منظم
انجام منظم یا مکرر کاری برای بهبود مهارت شما در انجام آن
شغل یا کسب و کاری که مستلزم مهارت یا آموزش زیاد است
املای ایالات متحده از تمرین
انجام دادن یا نواختن کاری به طور منظم یا مکرر برای اینکه در آن مهارت پیدا کنید
انجام کار از نوع خاصی که برای آن آموزش زیادی لازم است
عمل برخلاف افکار، ایده ها یا برنامه ها
the work done by people such as lawyers, doctors, etc. which involves long periods of training and high levels of skill
کارهای انجام شده توسط افرادی مانند وکلا، پزشکان و غیره که مستلزم دوره های طولانی آموزش و مهارت های بالا است.
کسب و کار یا محل کار افرادی مانند وکلا، پزشکان و غیره.
روش انجام کارها در یک تجارت، صنعت و غیره خاص
→ practise
→ تمرین
اعتقادات و اعمال مذهبی هندوها
آیا به تمرین گروه کر می روید؟
He earned this disputable title by his thoughtful approach to critical issues and the undeniable distinction of his critical practice.
او این عنوان بحث برانگیز را با رویکرد متفکرانه اش به مسائل انتقادی و تمایز انکارناپذیر عملکرد انتقادی خود به دست آورد.
این رویکرد در مواجهه با رویه تثبیت شده است.
امشب در تمرین هاکی دو گل زدم.
Secondly, while it wishes pupils to experience freedom in practice it is easy for the teacher to determine the structure.
ثانیاً، در حالی که آرزو می کند دانش آموزان آزادی را تجربه کنند، در عمل برای معلم آسان است که ساختار را تعیین کند.
در عمل، دانش آموز به دلیل روزهای تعطیل و وظیفه شبانه، لزوماً برخی از تداوم را از دست می دهد.
Beyond that everything else is essentially a context-specific attempt to put those few universal principles into practice.
فراتر از آن، هر چیز دیگری اساساً تلاشی است مختص به زمینه برای اجرای آن چند اصل جهانی.
شما در حال بهتر شدن هستید - فقط به کمی تمرین بیشتر نیاز دارید.
فقط سه تمرین دیگر قبل از کنسرت وجود دارد.
تمرین مکالمه
برای خوب نواختن ویولن نیاز به تمرین زیاد است.
There's a basketball practice every Friday evening.
هر جمعه عصر یک تمرین بسکتبال وجود دارد.
او هر روز یک ساعت تمرین پیانو انجام می دهد.
با تمرین مهارت بیشتری خواهید داشت.
من اخیراً تمرین زیادی در نه گفتن داشته ام!
سالها تمرین لازم است تا درست شود.
روز جمعه یک جلسه تمرین اضافی داشتیم.
تئوری و عمل تدریس
او مصمم است که ایده های جدید خود را عملی کند.
عوارضی که در عمل واقعی ایجاد می شود
هنگام کار با آفت کش ها، پوشیدن دستکش باید یک روش استاندارد باشد.
این روش ها همچنان رویه فعلی باقی می مانند.
این یک روش معمول است که توصیه هایی برای اقدامات بیشتر در گزارش گنجانده شود.
همه میدانند که گوش دادن به صحبتهای مشتریان خود یک روش تجاری خوب است.
سیاست و عملکرد مراقبت از کودک
بررسی حقوق و شیوه های کاری
اعمال مذهبی از گروهی به گروه دیگر متفاوت است.
I am constantly adopting new practices on my farm.
من دائماً در مزرعه خود شیوه های جدیدی را اتخاذ می کنم.
The government has changed its accounting practices.
دولت شیوه های حسابداری خود را تغییر داده است.
ما تمرین رفتن را به ترتیب حروف الفبا دنبال خواهیم کرد.
این شرکت به پمپاژ فاضلاب خام به دریا پایان داده است.
رویه آلمانی که به کارگران در مورد نحوه اداره شرکتشان نظر می دهند
خواندن چندین کتاب در هفته تمرین اوست.
عمل پزشکی
clinical/medical practice
عمل بالینی/پزشکی
Students should have prior experience of veterinary practice.
دانشجویان باید تجربه قبلی در زمینه دامپزشکی داشته باشند.
وکیل من دیگر در عمل نیست.
a successful medical/dental/law practice
یک عمل پزشکی / دندانپزشکی / حقوقی موفق
از من نخواهید که فرانسوی صحبت کنم! من از تمرین خارج شدم.
اگر به طور منظم بازی نکنید، به زودی از تمرین خارج می شوید.
سفارشی
عادت داشتن
مسیر
سیستم
wont
عادت نمی کند
روش
روال
قانون
سنت
قرارداد
پراکسیس
praxis
استفاده کنید
عادت
حالت
habitude
الگو
خط مشی
مراسم
فوت و فن
ritual
استفاده
موسسه، نهاد
usage
توافق
فرم
convenance
شیوه
اقدام
روند
proceeding
طبیعت دوم
مفید بودن
سودمندی
usefulness
شیوه عمل
modus operandi
aberration
انحراف
abnormality
ناهنجاری
anomaly
عجیب و غریب
oddity
استثنا
نادر بودن
rarity
عزیمت، خروج
deviation
تغییر دادن
aberrancy
تغییر
digression
تغییر مکان
departure
تفاوت
بی نظمی
واگرایی
تجدید نظر
اصلاحیه
irregularity
زنگ تفريح
modification
سیر تکاملی
divergence
دگرگونی
revision
جهش
alteration
تنظیم
amendment
سرگردان
منحرف
تازگی
mutation
detour
deflection
straying
veering
novelty