variation
variation - تغییر
noun - اسم
UK :
US :
تفاوت بین چیزهای مشابه، یا تغییر از مقدار یا شکل معمول چیزی
کاری که به گونه ای انجام می شود که با روشی که معمولا انجام می شود متفاوت است
یکی از مجموعهای از قطعات موسیقی کوتاه، که هر کدام بر اساس یک آهنگ ساده است
تفاوت یا تغییر در مقدار طبیعی یا ظاهر چیزی
تغییر در مقدار یا سطح
چیزی که کمی با شکل یا ترتیب معمول متفاوت است
one of several short tunes that are based on the same simple tune, but are different from it and from the others
یکی از چندین آهنگ کوتاهی که بر اساس همان آهنگ ساده ساخته شده اند، اما با آن و با دیگران متفاوت هستند
تغییر در کیفیت، مقدار یا سطح
یک تنوع نیز یک تفاوت است، یا چیزی که کمی با دیگری از نوع خود متفاوت است
تغییر در مقدار یا سطح چیزی
فیلم جدید یک تغییر در موضوع اصلی «تالاب آبی» است.
همچنان تغییرات قابل توجه منطقه ای و اجتماعی در مرگ و میر نوزادان و امید به زندگی در سنین بعدی وجود دارد.
There continued to be striking regional and social class variations in infant mortality and in life expectancy at later ages.
حداقل ده سبک از کامپیوترهای مک اپل وجود دارد و تنوع بیشماری در آن مدلها وجود دارد.
مجموع این دادهها به دانشمندان اجازه میدهد تا چگالی اروس و هر گونه تغییر چگالی در اعماق سیارک را تعیین کنند.
All this data combined will allow scientists to determine Eros's density, and any density variations deep inside the asteroid.
اما تغییرات فردی در الگوهای بیماری نسبت به بهبودی کمتر قابل پیش بینی است.
But the individual variations in the patterns of disease are less widely unpredictable than those of recovery.
این دستور یک تغییر جالب در کیک سنتی کریسمس ایجاد می کند.
This recipe makes an interesting variation on the traditional Christmas cake.
تفاوت زیادی بین پاسخ ها وجود دارد.
تغییرات دیگری نیز وجود داشت: برخی از کشتیها دارای تیغههای کم و دندههای بلند بودند، در حالی که برخی دیگر در دو انتها ارتفاع داشتند.
There were other variations too: some ships had low prows and high sterns, whilst others were high at both ends.
از آنجایی که تغییرات منطقه ای در میان سخنرانان طبقه کارگر بارزتر است، این یک تنوع طبقاتی نیز هست.
Because regional variations tend to be more pronounced among working-class speakers, it is also a class variation.
اکثر سازها به سادگی تغییراتی از مضامین گذشته هستند، اما چه کسی اهمیت می دهد؟
نگاه کردن به ممکن است تنوع سبکی راهی است برای بازبینی کیفیت مبهم نوشته خوب.
Looking at the might-have-beens of stylistic variation is a way of making the elusive quality of good writing open to inspection.
صفحه کلید تغییرات بسیار جزئی فشار را ثبت می کند.
نرخ تبدیل ارز همیشه در معرض تغییر است.
تنوع منطقه ای/فصلی (= بسته به منطقه یا زمان سال)
این سوپ یک تنوع تند از یک سوپ مورد علاقه سنتی است.
مجموعه ای از تغییرات در یک موضوع توسط موتزارت
شکایات متعدد او همه تغییراتی در یک موضوع است (= همه در مورد یک چیز).
تغییرات قابل توجهی در شرایط ارائه شده توسط بانک های مختلف یافت شد.
او در حال مطالعه تنوع زبان در طیف اجتماعی است.
کسبوکارها تفاوت چشمگیری در نحوه برخورد با کارکنان خود نشان دادند.
در این نگرش ها از نظر جنسیت یا طبقه اجتماعی تفاوت کمی وجود دارد.
تغییرات جزئی در فشار
تغییرات ظریف رنگ و طرح
تغییرات ظریف نور و بافت
temperature variation with altitude
تغییرات دما با ارتفاع
تغییر با توجه به زمان سال
تنوع در بین دانش آموزان از نظر توانایی
تغییرات بین لهجه های مختلف
تنوع ذائقه قابل توجهی در سراسر کشور وجود دارد.
ما باید تغییرات فصلی را در نظر بگیریم.
local/geographical/environmental/climatic variation
تنوع محلی / جغرافیایی / محیطی / اقلیمی
تغییرات منطقه ای در الگوهای رای گیری
ممکن است تغییرات قابل توجهی در یک گونه وجود داشته باشد.
داستان نسخه ای از جزیره گنج است
Unemployment rates among white-collar workers show much less regional variation than corresponding rates among blue-collar workers.
نرخ بیکاری در میان کارگران یقه سفید تغییرات منطقه ای بسیار کمتری را نسبت به نرخ های مربوطه در میان کارگران یقه آبی نشان می دهد.
آزمایشات پزشکی تغییراتی را در ضربان قلب نوزاد نشان داد.
global temperature variations over the last 140 years
تغییرات دمای جهانی در 140 سال گذشته
در شیوه بهره مندی مستمری بگیران از این سیستم، تنوع زیادی وجود دارد.
فیلمهایی که او میسازد همگی تغییراتی در یک موضوع هستند.
symphonic variations
تغییرات سمفونیک
تغییرات قیمت در یک ماه گذشته شگفت انگیز است.
فیلم های او همه تغییراتی در یک موضوع هستند.
تفاوت
تغییر دادن
تضاد
discrepancy
اختلاف
disparity
نابرابری
deviation
انحراف
differential
دیفرانسیل
imbalance
عدم تعادل
contradistinction
تناقض
variability
تغییرپذیری
divergence
واگرایی
تغییر مکان
modification
تغییر
abnormality
ناهنجاری
departure
عزیمت، خروج
aberration
بی نظمی
anomaly
ناسازگاری
digression
غیرعادی بودن
irregularity
تفاوت ظریف
inconsistency
درجه بندی
eccentricity
اشکال در عملکرد
deviance
پوسیدگی
nuance
اختلال عملکرد
gradation
واریانس
malfunction
decay
dysfunction
variance
diversion
divagation
divergency
fixation
تثبیت
stabilisationUK
ثبات انگلستان
stabilizationUS
تثبیت ایالات متحده
ثابت
dullness
کسالت
monotony
یکنواختی
sameness
یکسانی
tedium
خسته کننده
uniformity
توافق
مطابقت
conformity
ادامه
continuation
برابری
equality
هماهنگی
harmony
شباهت
likeness
خط
عادی بودن
normality
منظم بودن
regularity
ریشه
منبع
similarity
رکود
مجتمع
stagnation
وسواس
قطع کردن
obsession
اعتیاد
hang-up
مشغله
addiction
چیز
preoccupation
دلسوزی
بی حوصلگی
ennui
شیدایی
boredom
mania