slightly
slightly - اندکی
adverb - قید
UK :
US :
کمی
کسی که اندکی هیکل دارد لاغر و ظریف است.
در مقدار یا درجه کمی
لحظه ای ایستاد و بدنش کمی تکان می خورد.
با این حال، لایحه دیگری با اندکی اصلاحات به زودی آماده شد.
قبل از اینکه کوکی ها را از ورقه پخت خارج کنید، اجازه دهید کمی خنک شوند.
دما کمی بالا رفته بود، اما هنوز خیلی سرد بود.
یک رنگ کمی متفاوت
رنگ ماشین شان کمی متفاوت است.
او با چشمان قرمز و صورت سفید، کمی ترسیده و مضطرب به نظر می رسید.
پانل سمت راست از لولای بالایی خود آویزان بود، کمی تکان می خورد، لولای زنگ زده آن صدایی نرم و موزیکال ایجاد می کرد.
The right panel dangled from its upper hinge, swaying slightly its rusted hinge producing a soft musical squeak.
فلوریدا جمعیت کمی بیشتر از ایلینوی دارد.
Florida has a slightly larger population than Illinois.
او همچنین در همان دوشنبه کمی بعد در کراون پوینت، مارتلشم دیده شد.
ناهار کمی تندتر از عصرانه بود، اما همچنان در بین توده ها بسیار محبوب بود.
در این نوار، یک شریک هر ژست را به شکل کمی پیشرفتهتر نشان میدهد.
دختر لین فقط کمی از من بزرگتر است.
برخی سطح بالای هیاهوی رسانه ای را که انتشارات را احاطه کرده اند کمی نگران کننده می دانند.
یک نسخه کمی متفاوت
slightly higher/lower/larger/smaller
کمی بالاتر/پایین تر/بزرگتر/کوچکتر
او کمی کمتر از 100000 دلار در سال درآمد دارد.
کمی لبخند زد، انگار چیزی را پنهان کرده بود.
slightly better/older
کمی بهتر/ قدیمی تر
مسیر کمی مستقیم تری را در پیش گرفتیم.
خطر عفونت قفسه سینه بعد از عمل کمی افزایش می یابد.
I knew her slightly.
کمی او را می شناختم.
‘Are you worried?’ ‘Only slightly.’
«نگران هستی؟» «فقط کمی.»
کمی خجالت زده به نظر می رسید.
پاهایش هنوز کمی تکان می خورد.
کودک را در حالی که سرش کمی به سمت عقب متمایل شده نگه دارید.
این باعث می شود هزینه کمی بیشتر شود.
در کمی باز بود.
این نویسنده رویکرد کمی متفاوت دارد.
او کمی بلندتر از خواهرش است.
من کمی ناراحتم که تولدم را فراموش کرده است.
من کمی نگران هستم که او در راه گم شود.
تاحدی
marginally
در حاشیه
narrowly
باریک
کاملا
faintly
کمرنگ
منصفانه
lightly
به آرامی
moderately
نسبتا
nominally
به صورت اسمی
به طور نسبی
فقط
partially
تا اندازه ای
vaguely
به طور مبهم
یک جور هایی
kinda
کمی
obscurely
بسیار
یک سایه
نوع
به نوعی
تا حد کمی
در بخش
تا حدودی
در محدوده
کم و بیش، تقریبا
به یک نقطه
تا یک درجه
within limits
considerably
بطور قابل توجهی
فوق العاده
greatly
تا حد زیادی
بسیار
به شدت
به طور قابل ملاحظه
substantially
بطور قابل ملاحظه ای
awfully
به طرز وحشتناکی
terribly
بخصوص
به طور گسترده
با قدرت
exceedingly
به ویژه
extensively
بنابراین
frightfully
هم
mightily
از نظر نجومی
عظیم
بسیار زیاد
دور
به طور مشخص
astronomically
به طور انبوه
broadly
به صورت تاریخی
colossally
قابل ملاحظه ای
enormously
hugely
markedly
massively
monstrously
monumentally
noticeably