sort
sort - مرتب سازی
noun - اسم
UK :
US :
گروه یا طبقه ای از افراد، چیزها و غیره که کیفیت ها یا ویژگی های مشابهی دارند
someone who has a particular type of character and is therefore likely to behave in a particular way
کسی که نوع خاصی از شخصیت دارد و بنابراین احتمالاً رفتار خاصی دارد
اگر یک کامپیوتر مرتب سازی کند، چیزها را در نظم خاصی قرار می دهد
قرار دادن چیزها در یک نظم خاص یا چیدن آنها در گروه ها بر اساس اندازه، نوع و غیره
برای مقابله با شرایطی که همه مشکلات حل شود و همه چیز سازماندهی شود
گروهی از چیزهایی که از یک نوع هستند یا ویژگی های مشابهی دارند
نوع چیز یا شخصی که دوست دارید
استفاده می شود تا نشان دهد آنچه شما گفتید تنها نمونه ای از یک گروه بسیار بزرگتر از چیزها است
شخصی که شخصیت بیان شده یا پیشنهادی را دارد
تعدادی از چیزها را در یک نظم قرار دهید یا آنها را به گروه ها تقسیم کنید
مقابله با چیزی از طریق تعمیر یا سازماندهی آن
مرتب سازی گاهی اوقات می تواند به فردی از یک نوع خاص اشاره کند
ممکن است شخصی هنگام توصیف چیزی که اطلاعات دقیق یا روشنی درباره آن ندارد، به نوعی بگوید.
A person might say a sort of or sort of when describing something about which the person does not have a clear or exact knowledge
قرار دادن اشیا در یک نظم خاص یا تقسیم آنها به گروه ها بر اساس یک اصل
یک دستورالعمل کامپیوتری که چیزها را به ترتیب خاصی سازماندهی می کند
a computer instruction that organizes things into a particular order
با استفاده هوشمندانه از محیط و شستشو، انواع احتمالات باز می شود.
و من می دانستم که چه چیزی را باید بیابم، بی درنگ، بدون هیچ گونه تأخیر.
عمو رالف همیشه آدم خوش اخلاقی بود.
در نهایت پول بیارزش میشود و مردم مجبور میشوند به مبادله مبادله کنند یا با ارزهای دیگری مانند سیگار جایگزین کنند.
Eventually money becomes worthless, and people are forced to barter or substitute with other sorts of currencies, like cigarettes.
امیلیو با لبخندی درونی فکر کرد نه، به این فکر کرد که زود بخوابم.
در واقع، ممکن است گاهی اوقات بدرفتاری فیزیکی نتیجه تنشی باشد که این نوع موقعیت ایجاد می کند.
Indeed it may be that on occasion physical ill-treatment is a consequence of the tension this sort of situation produces.
به نظر من این یک ترتیب بسیار معقول است، و فکر می کنم این نوع ساختار می تواند در اینجا نیز کار کند.
This seems to me to be an eminently sensible arrangement and I think this sort of structure could also work here.
او فعلاً از شر سارا خلاص شده بود، اما دختر این بار چه نوع ویرانی ایجاد می کرد؟
She had got rid of Sarah for the moment but what sort of havoc was the girl going to cause this time?
فکر کنید افراد آزاد چه نوع گروهی هستند.
چه نوع موسیقی را دوست داری؟ اوه، همه نوع.
این نوع مشکلات کاملاً رایج است./این نوع مشکلات کاملاً رایج هستند.
او از آن دسته افرادی است که فقط به فکر پول هستند.
نوع/انواع افرادی که خانواده های پرجمعیت در ایالات متحده و ایرلند دارند بسیار مشابه هستند.
برای دسر یک پای میوه از نوعی (= مطمئن نیستید چه نوع) وجود دارد.
اکثر مردم در سال گذشته در دوره های آموزشی از یک نوع (= انواع مختلف) شرکت کردند.
تنقلات وجود داشت - بادام زمینی، زیتون، از این جور چیزها.
انواع فعالیت ها (= بسیاری از موارد مختلف) برای بچه ها در محل کمپ وجود دارد.
چه نوع قیمتی می خواستید بپردازید؟ (= تقریباً چقدر)
به این چه زمانی می گویید؟ (= من خیلی عصبانی هستم که اینقدر دیر آمدی.)
Statements like these are not the sort of stuff you'd expect from one of Australia's most powerful women.
جملاتی از این دست چیزهایی نیست که از یکی از قدرتمندترین زنان استرالیا انتظار داشته باشید.
تریسی برای مادرش انواع مشکلات (= بسیاری از مشکلات) ایجاد کرده است.
برادر من آن جور نیست که در مورد چنین چیزی دروغ بگوید.
برای انجام یک نوع
آنها ماه عسل خود را در کوه نوردی گذراندند.
من وحشتناک بودم!
او به نوعی از ما عذرخواهی کرد.
وقتی به خانه رسید خسته و از حالت عادی خارج شده بود.
حالتان خوب است؟ شما کمی نامرتب به نظر می رسید.
او به نوعی وانمود می کند که واقعاً اهمیتی ندارد.
‘Do you understand?’ ‘Sort of.’
میفهمی؟ یک جورایی.
یه جورایی حس میکردم که نمیاد.
او مثل یک کانگورو به اطراف می پرید.
آنها به نوعی رنگ آبی مایل به سبز هستند.
من بعد از آن خوشحال شدم، به نوعی خنده دار.
هر/یک/هر نوع حیوان
all/many/other sorts of animals.
همه / بسیاری / انواع دیگر حیوانات.
این نوع سوال اغلب در امتحان ظاهر می شود.
چنین رفتاری قابل قبول نیست.
این نوع سوالات اغلب در امتحان ظاهر می شوند.
این نوع رفتارها قابل قبول نیست.
کلاس
نوع
طبیعت
تنوع
سفارش
دسته بندی
شرح
گروه
کیفیت
گونه ها
سبک
نژاد
breed
خانواده
ساختن
شبیه
ilk
شیوه
نام تجاری
طبقه بندی
ژانر. دسته
classification
جنس
genre
مهر
genus
کالیبر آمریکا
stamp
کالیبر UK
caliberUS
وضعیت
calibreUK
طرح
فرم
تنظیم
شکل
strain
شخصی
یکی