vary

base info - اطلاعات اولیه

vary - متفاوت

verb - فعل

/ˈveri/

UK :

/ˈveəri/

US :

family - خانواده
variable
متغیر
variance
واریانس
variant
گونه
variety
تنوع
variability
تغییرپذیری
variation
تغییر
invariable
تغییر ناپذیر
varied
متنوع
various
مختلف
variably
همیشه
invariably
متفاوت
variously
---
vary
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [vary] در گوگل
description - توضیح

  • اگر چندین چیز از یک نوع متفاوت باشد، همه آنها با یکدیگر متفاوت هستند

  • if something varies, it changes depending on the situation


    اگر چیزی متفاوت باشد، بسته به موقعیت تغییر می کند


  • تغییر دادن چیزی برای متفاوت کردن آن

  • if rates, costs, prices etc vary or something varies them they change when economic conditions change


    اگر نرخ‌ها، هزینه‌ها، قیمت‌ها و غیره متفاوت باشند، یا چیزی آنها را تغییر دهد، زمانی که شرایط اقتصادی تغییر می‌کند، تغییر می‌کنند


  • اگر چیزهایی از یک نوع متفاوت باشند، با یکدیگر متفاوت هستند و اگر آنها را تغییر دهید، باعث متفاوت شدن آنها با یکدیگر می شوید.


  • تغییر یا ایجاد چیزی در مقدار یا سطح، به ویژه از موقعیتی به موقعیت دیگر


  • به نحوی تغییر کند یا باعث شود چیزهای مشابه متفاوت باشد


  • برای تغییر در مقدار یا سطح یا ایجاد تغییر در مقدار یا سطح

  • to change in different situations


    برای تغییر در شرایط مختلف

  • How much milk do you use a day? Oh it varies.


    در روز چقدر شیر مصرف می کنید؟ اوه، متفاوت است.


  • روش های درمان با توجه به سن و سلامت عمومی بیمار متفاوت است.

  • The nature and quantity of protein adsorbed depends upon the fluid in question and varies according to the type of surface.


    ماهیت و مقدار پروتئین جذب شده به مایع مورد نظر بستگی دارد و بسته به نوع سطح متفاوت است.

  • Assessments varied as to how much impact sanctions had achieved.


    ارزیابی ها در مورد تأثیر تحریم ها متفاوت بود.

  • Salaries of assistant managers also varied because of differences in duties and responsibilities.


    حقوق دستیاران نیز به دلیل تفاوت در وظایف و مسئولیت ها متفاوت بود.

  • Her income varies considerably from one month to the next.


    درآمد او از یک ماه به ماه دیگر به طور قابل توجهی متفاوت است.

  • Prices of video cameras vary considerably.


    قیمت دوربین های فیلمبرداری بسیار متفاوت است.

  • During different attacks there may be varying degrees of severity.


    در طول حملات مختلف ممکن است درجات مختلفی از شدت وجود داشته باشد.


  • این فرآیند بسته به فرد و ماهیت درگیری متفاوت خواهد بود.

  • Ticket prices to New York vary depending on the time of year.


    قیمت بلیط نیویورک بسته به فصل سال متفاوت است.

  • The amount of shearing or elongation which a ductile material will withstand varies enormously between different metals and alloys.


    مقدار برش یا ازدیاد طولی که یک ماده انعطاف پذیر تحمل می کند بین فلزات و آلیاژهای مختلف بسیار متفاوت است.

  • It hadn't been established where we'd all sleep - the location seemed to vary from night to night.


    مشخص نشده بود که همه ما کجا بخوابیم - به نظر می رسید مکان از شب تا شب متفاوت است.

  • Test scores vary from school to school.


    نمرات آزمون از مدرسه ای به مدرسه دیگر متفاوت است.

  • Driving regulations vary from state to state.


    قوانین رانندگی از ایالت به ایالت دیگر متفاوت است.

  • One of Dickens' great skills as a writer is the way he varies his style.


    یکی از مهارت های بزرگ دیکنز به عنوان یک نویسنده، روشی است که او سبک خود را تغییر می دهد.

  • Vegetables vary in quality according to the season.


    کیفیت سبزیجات با توجه به فصل متفاوت است.

  • The hotel rooms vary in size but all have televisions and telephones.


    اندازه اتاق های هتل متفاوت است، اما همه آنها تلویزیون و تلفن دارند.

  • It allows organisms to protect their essential dynamical properties in the face of environmental changes by varying less essential dynamical properties.


    این به ارگانیسم ها اجازه می دهد تا از خواص دینامیکی ضروری خود در مواجهه با تغییرات محیطی با تغییر خواص دینامیکی کمتر ضروری محافظت کنند.

  • Warhol often varied the colors slightly from one print to the next.


    وارهول اغلب رنگ ها را از یک چاپ به چاپ دیگر کمی تغییر می داد.

  • To obtain the nutrients you need vary the foods you eat.


    برای به دست آوردن مواد مغذی مورد نیاز، غذاهایی که می خورید را تغییر دهید.

  • Good writers vary the length and structure of their sentences.


    نویسندگان خوب طول و ساختار جملات خود را تغییر می دهند.

  • Teachers can keep students' interest by varying their classes.


    معلمان می توانند علاقه دانش آموزان را با تغییر کلاس هایشان حفظ کنند.

example - مثال
  • New techniques were introduced with varying degrees of success.


    تکنیک های جدید با درجات مختلف موفقیت معرفی شدند.

  • Estimates of how many civilians were killed varied widely.


    تخمین ها درباره تعداد کشته شدگان غیرنظامی بسیار متفاوت بود.

  • Class size varies greatly.


    اندازه کلاس بسیار متفاوت است.

  • The students' work varies considerably in quality.


    کیفیت کار دانش آموزان به طور قابل توجهی متفاوت است.

  • The rooms vary in size.


    اندازه اتاق ها متفاوت است.

  • There are a number of routes to the summit with varying levels of difficulty.


    مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد که درجه سختی آنها متفاوت است.

  • The menu varies with the season.


    منو با فصل متفاوت است.

  • Cancer rates vary significantly by gender and ethnicity.


    میزان سرطان بر اساس جنسیت و قومیت متفاوت است.

  • Results can vary greatly from year to year.


    نتایج می تواند سال به سال بسیار متفاوت باشد.

  • Pulse rates vary slightly from person to person.


    تعداد نبض از فردی به فرد دیگر کمی متفاوت است.

  • Class numbers vary between 25 and 30.


    تعداد کلاس ها بین 25 تا 30 متغیر است.

  • Costs are likely to vary depending on where you live.


    به احتمال زیاد هزینه ها بسته به محل زندگی شما متفاوت است.

  • ‘What time do you start work?’ ‘It varies.’


    «چه ساعتی کار را شروع می‌کنی؟» «متفاوت است.»

  • Prices vary according to the type of room you require.


    قیمت ها با توجه به نوع اتاق مورد نیاز شما متفاوت است.

  • The job enables me to vary the hours I work.


    این شغل به من امکان می دهد ساعات کارم را تغییر دهم.

  • The aerobics instructor varies the routine each week.


    مربی ایروبیک برنامه روتین هر هفته را تغییر می دهد.

  • Consumers may apply to the lender to vary the terms of their contract.


    مصرف کنندگان می توانند برای تغییر شرایط قرارداد خود از وام دهنده درخواست دهند.

  • Drivers need to take note of the weather conditions and vary their speed accordingly.


    رانندگان باید به شرایط جوی توجه داشته باشند و سرعت خود را متناسب با آن تغییر دهند.

  • Highly recommend the company! Of course your mileage may vary.


    این شرکت را به شدت توصیه می کنیم! البته، مسافت پیموده شده شما ممکن است متفاوت باشد.


  • ترجیحات شخصی به طور طبیعی متفاوت است.

  • Services offered vary among the main banks.


    خدمات ارائه شده در بین بانک های اصلی متفاوت است.

  • The sword hardly varied in form from the 12th to the 15th century.


    شکل شمشیر از قرن دوازدهم تا پانزدهم تقریباً متفاوت بود.

  • Gender roles vary across cultures.


    نقش های جنسیتی در فرهنگ ها متفاوت است.

  • The doses used vary between 2 and 10mg/​kg.


    دوزهای مورد استفاده بین 2 تا 10 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر است.

  • Dictionaries are produced with specific markets in mind and their contents vary accordingly.


    دیکشنری ها با در نظر گرفتن بازارهای خاصی تولید می شوند و محتوای آنها بر این اساس متفاوت است.

  • Its speed varies from 20 mph to 35 mph.


    سرعت آن از 20 تا 35 مایل در ساعت متغیر است.

  • Prices can vary enormously.


    قیمت ها می تواند بسیار متفاوت باشد.

  • The danger of a heart attack varies with body weight.


    خطر حمله قلبی با وزن بدن متفاوت است.

  • The availability of good medical care tends to vary inversely with the need for it.


    در دسترس بودن مراقبت های پزشکی خوب به طور معکوس با نیاز به آن متفاوت است.

  • The drug is available in several forms, and dosages vary accordingly.


    این دارو به اشکال مختلفی در دسترس است و دوزها بر این اساس متفاوت است.

  • The leaf's size varies widely according to the area where it grows.


    اندازه برگ بسته به منطقه ای که در آن رشد می کند بسیار متفاوت است.

synonyms - مترادف
  • diversify


    متنوع کردن

  • alternate


    متناوب

  • assort


    دسته بندی

  • mix


    مخلوط کردن

  • variegate


    رنگارنگ

  • broaden


    گسترش دهد

  • enlarge


    بزرگنمایی کنید


  • بسط دادن


  • توسعه دادن، گسترش

  • permutate


    جایگشت

  • widen


    گسترده تر کردن


  • تنوع را به


  • تنوع دادن به


  • نقطه گذاری


  • پراکنده کردن

  • punctuate


    گسترش یافتن انتشار یافتن

  • intersperse


    شاخه


  • گسترش



antonyms - متضاد
  • stabiliseUK


    stabiliseUK

  • stabilizeUS


    stabilizeUS

  • standardiseUK


    standardiseUK

  • standardizeUS


    استانداردسازی ایالات متحده

  • regulariseUK


    regulariseUK

  • regularizeUS


    regularizeUS

  • normaliseUK


    normaliseUK

  • normalizeUS


    normalizeUS

  • formaliseUK


    formaliseUK

  • formalizeUS


    رسمی کردن ایالات متحده

  • homogeniseUK


    همگن UK

  • homogenizeUS


    همگن کردن ایالات متحده

  • systematiseUK


    systematiseUK

  • systematizeUS


    سیستم سازی ایالات متحده


  • تنظیم کند

  • assimilate


    جذب، همانند ساختن

  • stereotype


    کلیشه

  • regiment


    هنگ

  • equaliseUK


    برابری انگلستان

  • equalizeUS


    برابر کردن ایالات متحده

  • institutionaliseUK


    مؤسسه UK

  • institutionalizeUS


    نهادینه کردن ایالات متحده

  • methodize


    روش کردن

  • mass-produce


    تولید انبوه


  • یکنواخت کردن


  • منسجم کردن

  • make comparable


    قابل مقایسه کردن

لغت پیشنهادی

watercolors

لغت پیشنهادی

pluses

لغت پیشنهادی

bluestone