extend
extend - توسعه دادن، گسترش
verb - فعل
UK :
US :
برای مدت طولانیتری ادامه دهید یا چیزی را طولانیتر کنید
برای ادامه در یک فاصله خاص یا در یک منطقه خاص
برای بزرگتر یا طولانی تر کردن یک اتاق، ساختمان، جاده و غیره
افراد، چیزها یا مکان ها را تحت تأثیر قرار دهد یا شامل شود
کاری کنید که چیزی بیشتر از قبل بر افراد، موقعیت ها، مناطق و غیره تأثیر بگذارد
ارائه رسمی کمک، همدردی، تشکر و غیره به کسی
دراز کردن دست یا پا
to increase the number of points, games etc by which one person or team is ahead of other competitors
برای افزایش تعداد امتیازات، بازی ها و غیره که توسط آن یک فرد یا تیم از سایر رقبا جلوتر است
اگر یک میز یا نردبان گسترش یابد، می توان آن را طولانی تر کرد
برای افزایش مدت زمانی که یک توافقنامه، قرارداد و غیره موثر است
برای بزرگتر کردن چیزی یا افزایش دامنه آن
در اختیار کسی قرار دادن اعتبار
به چیزی اضافه کردن تا بزرگتر یا طولانی تر شود
تا چیزی بیشتر دوام بیاورد
دراز کردن چیزی
برای رسیدن، کشش یا ادامه دادن
چیزی را به کسی عرضه کردن یا دادن
شامل کردن یا تأثیر گذاشتن بر کسی یا چیزی
باعث شود کسی از تمام توانایی خود استفاده کند
برای رسیدن، ادامه دادن یا کشش
افزودن به چیزی به منظور طولانی شدن آن؛ افزایش دادن
گسترش دادن چیزی نیز به معنای افزایش دامنه آن است تا موارد بیشتری را شامل شود
عرضه کردن یا دادن
to increase the period of time during which something is effective or to last for a particular period of time
برای افزایش دوره زمانی که در طی آن چیزی موثر است، یا برای یک دوره زمانی خاص دوام می آورد
دادن یا تقدیم چیزی به کسی
برای افزایش اندازه یا دامنه چیزی
این هتل به تازگی بازسازی و توسعه یافته است.
اسمیت پوینت قطعه کوچکی از زمین است که صد یاردی یا بیشتر در داخل آب امتداد دارد.
اتحاد جماهیر شوروی تمام راه را از دریای بالتیک تا اقیانوس آرام گسترش داد.
رود نیل تا دریاچه ویکتوریا امتداد دارد.
دستش را دراز کرد و گفت: سلام تام.
گسترش حصار / جاده / خانه
برنامه هایی برای گسترش فضای بازی کودکان وجود دارد.
نامزد دموکرات برتری اولیه خود را در نظرسنجی ها افزایش داد.
برای تمدید مهلت/ویزا
نگهداری دقیق می تواند عمر ماشین شما را افزایش دهد.
این نمایش برای شش هفته دیگر تمدید شد.
پیشنهاد تمدید مرخصی استحقاقی به شش ماه بود.
قراردادها از همان سال اول به تدریج تمدید شد.
مدت بازپرداخت از 20 سال به 25 سال افزایش می یابد.
مدرسه در حال گسترش دامنه موضوعات تدریس شده است.
یک سازمان تروریستی که قصد دارد دامنه خود را گسترش دهد
این سرویس به زودی به سایر مناطق بریتانیا نیز تعمیم خواهد یافت.
این شرکت قصد دارد فعالیت های خود را به اروپا نیز گسترش دهد.
این پیشنهاد شامل شرکای کارمندان نمی شود.
تمایل او به کمک فراتر از چند تماس تلفنی نبود.
سرزمین ما تا رودخانه امتداد دارد.
دوران نویسندگی او بیش از 40 سال طول کشید.
چوب زیاد امتداد نمی یابد.
قدرت این کشور بسیار فراتر از توانایی های نظامی آن است.
طناب را بین دو پایه باز کنید
دستش را به (= پیشنهاد دست دادن با) کارمند جدید را دراز کرد.
دست دوستی به سوی (= تلاش برای داشتن روابط حسنه با) کشوری دیگر دراز کردن
من مطمئن هستم که در استقبال گرم از بازدیدکنندگان ما به من ملحق خواهید شد.
برای ابراز همدردی / تبریک / تشکر از کسی
برای گسترش مهمان نوازی به دانشجویان خارج از کشور
بانک از اعطای اعتبار به آنها خودداری کرد (= به آنها پول قرض داد).
دعوت کردن برای کسی
جیم واقعاً مجبور نبود خودش را در امتحان تمدید کند.
بیمارستان ها قبلاً به دلیل همه گیر شدن به طور کامل تمدید شده بودند.
برنامه ریزی برای توسعه شبکه راه های شمال کشور وجود دارد.
شما می توانید با گسترش یا نوسازی خانه خود به ارزش آن بیافزایید.
lengthen
طولانی کردن
elongate
دراز کردن
کش آمدن
prolong
گسترش دهد
broaden
گسترده تر کردن
outstretch
متسع شدن
protract
بسط دادن
widen
بکشید بیرون
distend
بیرون کشیدن
طولانی تر کردن
prolongate
چرخش به خارج
بزرگنمایی کنید
ادامه هید
make longer
قرعه کشی
رشد
رشته کردن
enlarge
رها کردن
بکش بیرون
پد
اجرا کن
کشیدن
نژاد
افزایش دادن
pad
باد کردن
متورم شدن
طولانی تر شود
strain
inflate
swell
get longer
برش
abbreviate
مخفف کردن
abridge
خلاصه کردن
shorten
کوتاه کردن
diminish
کاهش
كاهش دادن
trim
نزول کردن
کاهش دادن
lessen
کوچک شدن
shrink
محصول
foreshorten
کوچک کردن
قرارداد
downsize
lop
truncate
کلیپ
متراکم کردن
lop
کم شدن
clip
بریده بریده
condense
باب
dwindle
الید
slash
هرس کنید
bob
فشرده کردن
elide
محدود کردن
prune
بارانداز
compress
تکه تکه کردن
curtail
تکه کردن
dock
MinimiseUK
snip
به حداقل رساندن ایالات متحده
chop
کاهش دهید
minimiseUK
minimizeUS