lake
lake - دریاچه
noun - اسم
UK :
US :
منطقه وسیعی از آب که توسط خشکی احاطه شده است
ناحیه ای از آب که با سنگ، ماسه یا مرجان از دریا جدا می شود
در اسکاتلند، دریاچه یا منطقه ای از آب دریا که تقریباً به طور کامل توسط خشکی احاطه شده است
دریاچه ای مخصوصاً مصنوعی که آب قبل از رساندن به خانه های مردم در آن ذخیره می شود
a small area of fresh water that is smaller than a lake which is either natural or artificially made
منطقه کوچکی از آب شیرین که کوچکتر از دریاچه است که یا طبیعی یا مصنوعی ساخته شده است
یک منطقه کوچک از آب ساکن در یک مکان توخالی
یک منطقه بسیار کوچک از آب روی زمین، به خصوص پس از بارندگی
منطقه کوچکی از آب در یک کشور خشک، جایی که حیوانات وحشی برای نوشیدن می روند
منطقه وسیعی از آب که توسط خشکی احاطه شده است و جز توسط رودخانه ها یا نهرها به دریا متصل نیست
مقداری از مایع تولید شده بیش از نیاز است، به طوری که باید ذخیره یا هدر رود
منطقه وسیعی از آب که شور نیست و توسط خشکی احاطه شده است
Lake Erie
دریاچه ایری
در تابستان روی دریاچه به اسکی روی آب می رویم.
ما در دریاچه شنا کردیم.
تعدادی قایق روی دریاچه بود.
ما در هتلی در حاشیه دریاچه انتاریو اقامت کردیم.
دریاچه شراب (= مقدار زیادی شراب که استفاده نمی شود)
یک کشتی مردم را از دریاچه عبور می دهد.
کپور در دریاچه زندگی می کند.
او به دریاچه افتاد.
در آن طرف دریاچه یک کافه وجود دارد.
در دریاچه کومو تعطیلات داشتیم.
آخر هفته را در دریاچه کریستال گذراندیم.
دور دریاچه قدم زدیم.
رفتیم قایق سواری روی دریاچه.
شما باید قبل از شب از دریاچه عبور کنید.
یک کلبه روی دریاچه
تپه ای مشرف به دریاچه
آیا می خواهید برای شنا در دریاچه بروید؟
درختان اطراف دریاچه بزرگ و کهنسال بودند.
ما در آن دریاچه قایق سواری می کردیم.
Lake Windermere
دریاچه ویندرمر
تولید بیش از حد باعث کوه های کره و دریاچه های شراب شد.
Lake Michigan
Lake Michigan
loch
دریاچه
صرف
pond
حوضچه
استخر
tarn
ترن
lagoon
مرداب
lough
خفن
reservoir
مخزن
bayou
bayou
شنا کردن
basin
حوضه
دریا
lochan
لوچان
waterhole
چاله آب
millpond
آسیاب
pothole
گودال
moana
موانا
creek
نهر
اب
sagar
ساگار
lakelet
دهان
دریچه
sluice
بهار
دریای داخلی
inland sea
دریاچه چاله
pothole lake
بیلبونگ
billabong
گسترده
اقیانوس
ورودی
inlet
puddle
loch
دریاچه
lough
خفن
صرف
tarn
ترن