welcome
welcome - خوش آمدی
exclamation - تعجب - علامت تعجب
UK :
US :
برای احوالپرسی به کسی که تازه وارد شده است
اگر کسی در مکانی خوش آمد باشد، افراد دیگر از حضور او در آنجا خوشحال می شوند
اگر چیزی مورد استقبال قرار گیرد، از آن لذت می برید زیرا احساس می کنید به آن نیاز دارید
اگر چیزی خوش آمدید، خوشحال هستید که اتفاق افتاده است
سلام کردن دوستانه به کسی که تازه وارد شده است
از پذیرش چیزی خوشحال بودن
از اینکه اتفاقی افتاده است خوشحال باشید زیرا فکر می کنید ایده خوبی است
نحوه احوالپرسی شما وقتی کسی به مکانی می رسد
روشی که مردم به یک ایده واکنش نشان می دهند و نشان می دهند که آن را دوست دارند یا نمی پسندند
از چیزی راضی بودن و تشویق یا حمایت کردن
برای ملاقات و صحبت دوستانه با کسی در هنگام ورود
اگر کسی خوش آمدید، از دیدار شما خوشحال می شوید
برای اینکه به کسی نشان دهید که از بودن با شما راضی هستید
اگر چیزی مورد استقبال قرار می گیرد، از داشتن یا انجام آن خوشحال می شوید
به کسی می گفت که مطمئناً می تواند کاری انجام دهد
نحوه ملاقات و صحبت با شخص هنگام ورود به مکانی
برای مدت طولانی ماندن
واکنش به یک تصمیم یا پیشنهاد
به عنوان سلام به کسی که به مکانی می رسد گفت
وقتی آن شخص به جایی میآید که در آنجا هستید، ملاقات کنید یا با او صحبت کنید
از چیزی راضی بودن یا حمایت کردن
وقتی کسی از شما تشکر می کند، خوش آمدید پاسخی مودبانه است
(از کسی که بازدید می کند) دوستانه دریافت کرد
به نیویورک خوش آمدید!
Welcome home!
به خانه خوش آمدی!
به آکسفورد خوش آمدید!
عصر همگی بخیر به نمایش خوش آمدید!
The new appointment has been widely welcomed.
انتصاب جدید با استقبال گسترده ای روبرو شده است.
بازدیدکنندگان مورد استقبال گرم رئیس اداره قرار گرفتند.
براونینگ دم در ایستاده بود و با لبخندی درشت و دستی بر بازویش از تازه واردان استقبال می کرد.
لطفاً به مهمان افتخاری ما، جورج تیلور خوش آمدید (= لطفا برای دست زدن).
هر زمان که در شهر هستید بیایید و ما را ببینید - همیشه خوش آمدید/همیشه خوش آمدید.
سنت آنها این است که مسافر مهمان پذیرایی است.
The restaurant makes children very welcome.
این رستوران از بچه ها استقبال زیادی می کند.
تعطیلات یک تغییر / استراحت / آرامش بود.
او به او فرصت/فرصتی برای انجام کاری متفاوت پیشنهاد داد.
یک فنجان چای خوب بسیار خوش آمدید.
هر کس علاقه مند است خوش آمدید بیاید.
از آنها استقبال گرم (= بسیار دوستانه) شد.
The leader of the political protests returned to a hero's/heroine's welcome after seven years in exile.
رهبر اعتراضات سیاسی پس از هفت سال تبعید به استقبال یک قهرمان/قهرمان بازگشت.
او در سخنان خوشامدگویی خود به دیدار قبلی خود اشاره کرد.
بعد از دو روز رفتم - نمیخواستم از استقبالم جلوتر باشم.
حامیان آنها از این تصمیم استقبالی محتاطانه/محتاطانه کردند.
خوش آمدید - لطفا وارد شوید.
Welcome home/back - we've missed you!
به خانه خوش آمدید/بازگشتید - دلمان برای شما تنگ شده بود!
به کمبریج خوش آمدید
برای استقبال از همسایه های جدیدمان به همسایگی رفتیم.
نخست وزیر کانادا به گرمی از رئیس جمهور استقبال کرد.
هواداران بیسبال از پایان اعتصاب بازیکنان استقبال کردند.
She welcomed the opportunity to explain herself.
او از این فرصت برای توضیح خودش استقبال کرد.
استقبال گرمی از ما شد.
ممنون که از گربه ما مراقبت می کنید. خواهش میکنم.
شما همیشه در اینجا خوش آمدید.
unwelcome
ناخواسته
disagreeable
نامطلوب
unpleasant
ناخوشایند
بد
distasteful
ناپسند
nasty
زننده
objectionable
مورد ایراد
obnoxious
ناراحت کننده - شدیدا ناخوشایند
unpalatable
استثنایی
unpleasing
بی لذت
unwanted
دافع
displeasing
پوسیده
exceptionable
ترش
pleasureless
غیر قابل قبول
repellent
بی دعوت
rotten
یخ زده
sour
حال بهمزن
unacceptable
مزاحم
undesirable
ناگوار
uninviting
وحشتناک
icky
توهین آمیز
yucky
خیلی بد و ناخوشایند
annoying
خشن
horrible
ناخوشایند ایالات متحده
horrid
ناخوشایند انگلستان
متناقض
harsh
unsavoryUS
unsavouryUK
repugnant