hundred
hundred - صد
number - عدد
UK :
US :
عدد 100
تعداد بسیار زیادی از چیزها یا افراد
یک تکه پول کاغذی که 100 دلار یا 100 پوند ارزش دارد
تعداد زیادی
اعداد بین 100 تا 1000
سال های یک قرن خاص
the years of a particular century
با استفاده از سیستم 24 ساعته، به ویژه در ارتش، زمان می گفت
100
100
الف / صد در صد یعنی کاملا
A/one hundred percent means completely
چند صد فوت پایین تر جاده ای سنگریزه است.
آخرین صد فوت ارتفاع، صخره ای تقریباً عمودی را تشکیل می دهد که عملاً مسا را به یک قلعه تاریک با ابهت تبدیل می کند.
The last hundred feet of elevation form a near-vertical cliff, effectively turning the mesa into an imposing dark fortress.
دویست مایل
این تصمیم راه را بر روی صدها درخواست تجدیدنظر احتمالی توسط رانندگان محکوم به الکل بسته است.
بهترین کاری که آنها می توانستند انجام دهند این بود که صدها میخانه در این منطقه را شانه کنند.
وزیر امور خارجه در سال های اخیر ریاست بر از دست دادن صدها هزار شغل در صنایع دفاعی را برعهده داشته است.
The Secretary of State has presided over the loss of hundreds of thousands of jobs in the defence industry in recent years.
به گفته بیل استولتز، Cardwell به تنهایی صد پوند وزن داشت.
این خانه ها در واقع در هجده صد سال به طرحی توسط سیدنی اسمیرک برای بیمارستان بتلم ساخته شدند.
The houses were in fact built in the eighteen hundreds to a design by Sydney Smirke for Bethlem Hospital.
انگیزه توقف بعد از اینکه فقط چند صد یارد را طی کردید به وجود می آید.
صد سال
صد نفر (از بچه ها) قبلاً نزد خانواده های سرپرست قرار گرفته اند.
فقط صد نفر از آنها آنجا بودند.
این گلدان چند صد دلار ارزش دارد.
او باید بیش از صد (= صد سال) باشد.
صدها هزار نفر در معرض خطر هستند.
a hundred-year lease
اجاره صد ساله
صدها مایل دورتر
برای صدها سال
اگر یک بار گفته باشم صد بار گفته ام.
من صد و یک کار دارم.
مردان صدها نفر مردند.
ما در مورد رقمی در صدها پایین صحبت می کنیم.
اوایل نوزده صدها (= نوشته شده اوایل دهه 1900)
دوازده صد ساعت (= 12:00 ظهر)
هر بازیکنی امشب صد در صد داد.
من صد در صد مطمئن نیستم
خانواده ام صد در صد از من حمایت می کنند.
من هنوز صد در صد احساس نمی کنم.
ما در دو ساعت گذشته یک/صد مایل رانده ایم.
چند کودک در مدرسه وجود دارد؟ حدود سیصد.
قیمت آن لباس صدها دلار است.
امروز صدها نفر در استخر بودند.
صد پیراهن در انتظار اتو کشیدن است.
او انتظار دارد که کل مبلغ به صدها پایین برسد.
این خانه در قرن شانزدهم ساخته شد.
صبحانه هفتصد ساعت است.
این منطقه از ساحل زیستگاه صدها گونه پرنده است.
صد در صد باهات موافقم
ace
آس
بیت
dab
ضربه زدن
dram
درام
driblet
دریبلت
glimmer
با روشنایی ضعیف تابیدن
تعداد انگشت شماری
hint
اشاره
lick
لیسیدن
مقدار کمی
mite
کنه
mouthful
قلنبه سلنبه
nip
نیش زدن
ounce
اونس
peanuts
بادام زمینی
pinch
خرج کردن
pittance
کمک هزینه مختصر
scruple
بدجنسی
سایه
کوچک
smidgen
smidgeon
smidgeon
لکه. خال
speck
نقطه
پاشیدن
sprinkle
نژاد
sprinkling
خط
strain
سوء ظن
streak
بچه
suspicion
طعم
tad