drag
drag - بکشید
verb - فعل
UK :
US :
کشیدن چیزی روی زمین، اغلب به این دلیل که حمل آن خیلی سنگین است
کشیدن کسی به جایی که نمیخواهد برود، طوری که ملایم نباشد
اگر کسی را به جایی بکشانید، او را متقاعد میکنید یا مجبور میکنید تا زمانی که او نمیخواهد با شما بیاید
برای جابجایی کلمات، تصاویر و غیره روی صفحه کامپیوتر با کشیدن آنها همراه با ماوس
اگر زمان یا یک رویداد طول بکشد، به نظر می رسد که بسیار کند پیش می رود زیرا هیچ چیز جالبی اتفاق نمی افتد
اگر چیزی در امتداد زمین کشیده می شود، بخشی از آن در حین حرکت شما زمین را لمس می کند
اگر پا، پا و غیره خود را بکشید، نمی توانید هنگام راه رفتن آن را از روی زمین بلند کنید زیرا آسیب دیده است
عمل تنفس دود ناشی از سیگار
نیروی هوایی که به هواپیما یا وسیله نقلیه ای که به جلو حرکت می کند فشار می آورد
حرکت دادن چیزی با کشیدن آن در امتداد یک سطح، معمولاً زمین
وادار کردن کسی به جایی برود که نمی خواهد برود
برای حرکت دادن چیزی روی صفحه کامپیوتر با استفاده از ماوس
اگر موضوعی را به یک مکالمه و غیره بکشانید، شروع به صحبت در مورد آن می کنید حتی اگر با چیزی که در مورد آن صحبت می کنید مرتبط نباشد.
If you drag a subject into a conversation etc., you begin to talk about it even if it is not connected with what you are talking about
کشیدن تور یا قلاب (= سیم های منحنی) در امتداد کف رودخانه یا دریاچه برای یافتن چیزی
to pull nets or hooks (= curved wires) along the bottom of a river or lake in order to find something
اگر چیزی را روی صفحه رایانه بکشید و رها کنید، با استفاده از ماوس آن را از یک منطقه به منطقه دیگر منتقل می کنید
If you drag and drop something on a computer screen you move it from one area to another using the mouse
در بیسبال، ضربه زدن به توپ به آرامی و در زاویه
اگر چیزی مانند یک فیلم یا اجرا طولانی شود، به نظر می رسد به کندی پیش می رود زیرا کسل کننده است
چیزی که راحت نیست و خسته کننده یا ناخوشایند است
نیرویی که در برابر حرکت رو به جلو چیزی که از گاز یا مایع می گذرد عمل می کند
the force that acts against the forward movement of something that is passing through a gas or a liquid
عمل جذب هوا از طریق سیگار
فعالیت پوشیدن لباس هایی از جنس دیگر و رفتار اغراق آمیز مانند فردی از آن جنس، به ویژه مردی که لباس های زنانه بسیار تزئین شده، کلاه گیس (= موهای مصنوعی)، جواهرات، لوازم آرایش و غیره به تن دارد. لباس و اجرا برای سرگرمی
the activity of dressing in clothes of a different gender and acting in an exaggerated way like a person of that gender especially of a man wearing highly decorated women's clothes wigs (= artificial hair), jewellery, make-up, etc. as a costume and performing for entertainment
لباس، کلاه گیس (= موی مصنوعی)، جواهرات، لوازم آرایش و غیره که معمولاً توسط یک جنس متفاوت پوشیده می شود، به ویژه لباس های زنانه بسیار تزئین شده که به عنوان لباس توسط مردی که برای سرگرمی اجرا می کند پوشیده می شود.
clothes wigs (= artificial hair), jewellery, make-up, etc. that are usually worn by a person of a different gender especially highly decorated women's clothes that are worn as a costume by a man performing for entertainment
حرکت دادن چیزی سنگین با کشیدن آن در امتداد زمین
شکل. دور کردن/بیرون کشیدن کسی به معنای متقاعد کردن کسی است که کاری را ترک کند یا انجام دهد در حالی که شخص نمی خواهد آن کار را انجام دهد
fig. To drag someone away/out is to persuade someone to leave or do something when the person does not want to do it
اگر رویدادی را طولانی کنید، باعث میشوید که برای مدت طولانیتر از حد لازم یا مناسب ادامه پیدا کند
اگر رویدادی کشیده شود، به نظر می رسد که بسیار کند اتفاق می افتد
چیزی یا کسی که پیشرفت یا پیشرفت را کند می کند یا احتمال موفقیت را کم می کند
کسی یا چیزی که ناخوشایند و کسل کننده است
لباس های زنانه ای که یک مرد می پوشد
پایین تر یا کمتر شدن یا مجبور کردن چیزی به این کار
گونی برای بلند کردن آن خیلی سنگین است - باید آن را بکشید.
صندلی را به سمت پنجره کشیدم.
او را از تختش کشیدند.
سریع شانه ای را لای موهایش کشید.
او موفق شد او را از لاشه هواپیما بیرون بکشد.
جینی ناامیدانه بازویش را کشید.
توانستم خودم را از تخت بیرون بکشم.
وقتی ما به هر جایی راه میرویم او همیشه عقب میماند.
متاسفم که تو را این همه در گرما کشیدم.
مهمانی آنقدر خوب بود که نمیتوانستم خودم را کنار بگذارم.
او وارد شد و سه فرزندش را پشت سرش کشید.
Time dragged terribly.
زمان به طرز وحشتناکی کشیده شد.
جلسه واقعاً طولانی شد.
این لباس خیلی بلند است - وقتی راه می روم روی زمین می کشد.
کتش را در گل می کشید.
برای اسلحه قتل کانال را کشیدند.
روی فایل کلیک کنید و آن را در سراسر آن بکشید.
کاغذ نام او را در گل و لای کشیده است.
آنها احساس می کنند که آژانس آنها توسط مطبوعات از میان گل و لای کشیده شده است.
نام نیک فوتبال در خاک کشیده می شود.
رئیس جمهور باید با لگد و فریاد به مراسم امضای قرارداد کشیده می شد.
صندلی را نزدیک میز بکشید.
برای کشیدن گاری های خود از گاو استفاده می کنند.
صندلیم را به آتش نزدیکتر کردم.
a horse-drawn carriage
یک کالسکه اسب کشیده
ماهیگیران در تورهای خود می کشیدند.
ماشین ما توسط پلیس یدک کش شد.
او سعی کرد فرار کند اما او او را به عقب کشید.
پلیس معترضان را از ورودی سفارت دور کرد.
سگ ها سورتمه ها را صدها مایل روی برف می کشند.
خودش را به خانه کشاند.
کشیدن
haul
حمل و نقل
tow
دویدن
قرعه کشی
lug
پره
دنباله
tug
هاله
hale
بالا بردن
heave
یاک
yank
تراول
trawl
در گل ولای کشیدن
draggle
شلپ
schlepp
کامیون
حرکت
استریل
streel
حمل
transport
schlep
قوز
schlep
تسمه
hump
سبد خرید
tote
انتقال
cart
گرفتن
convey
بلند کردن
دستگیره
کشتی
manhandle
تغییر مکان
ferry
آوردن
خرس
تند و سریع
jerk