routine
routine - روال
noun - اسم
UK :
US :
ترتیب معمول انجام کارها یا کارهایی که به طور مرتب انجام می دهید
مجموعه ای از حرکات، جوک ها و غیره که بخشی از یک اجرا را تشکیل می دهند
مجموعه ای از دستورالعمل هایی که به کامپیوتر داده می شود تا عملیات خاصی را انجام دهد
به عنوان بخشی عادی از یک کار یا فرآیند اتفاق می افتد
معمولی و خسته کننده
روش معمول، عادی یا ثابتی که در آن کارها را انجام می دهید
مجموعه ای از دستورالعمل هایی که به کامپیوتر داده می شود تا کار خاصی را انجام دهد
معمولی و معمولی
یک روش معمول یا ثابت برای انجام کارها
یک سری حرکات منظم، شوخی یا چیزهای مشابهی که در اجرا استفاده می شود
بخشی از یک برنامه کامپیوتری که عملیات خاصی را انجام می دهد
به عنوان بخشی از آنچه معمولاً اتفاق می افتد، و نه به دلیل خاصی انجام می شود
معمولی و نه خاص یا غیرعادی
مجموعهای از فعالیتها یا روشهای معمول انجام کارها
روتین نیز مجموعه خاصی از فعالیت هاست که برای سرگرم کردن دیگران انجام می شود
بسیاری از نوزادان به زودی به یک برنامه روزانه غذا خوردن و خواب دست می یابند.
برنامه روزانه سارها در پارک از سحر شروع می شود.
برنامه روزانه زودتر از ساعت 6 صبح شروع می شود.
با این حال، دیگران موفق شدند روال روزانه خود را حفظ کنند.
روال او شامل کار، شام، سپس تلویزیون و تخت بود.
من به دنبال راهی برای خروج از روال یکنواخت در کارخانه بودم.
این عمل باید بر اساس اصول ثابت شده و قابل قبول برای همه باشد و نه بر اساس روال و تشریفات.
با نمایش کلمات در تعاریف به صورت اعداد صحیح، نیازهای ذخیره سازی به طور چشمگیری کاهش می یابد و روال های مرتب سازی کارآمد به راحتی قابل اجرا می شوند.
This practice should be based on proven principles, acceptable to all and not on routine and ritual.
در حال حاضر، با کاهش شنوایی، روال نیاز به بازنگری دارد، تا برنامه ریزی شود که چه زمانی صحبت کنیم و چه زمانی صحبت نکنیم.
By representing words in the definitions as integers, storage requirements decrease dramatically and efficient sorting routines become easily applicable.
این روال ها به زبان اسمبلی نوشته شده اند اما به عنوان رویه ها یا توابع از ماژول های پاسکال نامیده می شوند.
او دوست ندارد روال کارش قطع شود.
These routines are written in assembly language but called as procedures or functions from Pascal modules.
شما هنوز هم باید یک نقش کامل در زمانهای معین و یک روال قابل اجرا داشته باشید.
مستقر شدن/گرفتن/به یک روال افتادن
ما سعی می کنیم کودک را در یک برنامه روتین برای تغذیه و خوابیدن قرار دهیم.
در مدرسه، من به سرعت در روال افتادم.
ورزش را جزئی از برنامه روزانه خود قرار دهید.
یک پروژه کاری فوری، روال عادی خواب او را مختل کرده بود.
هرگز زمان بدی برای شروع یک برنامه ورزشی جدید وجود ندارد.
ما ماشین ها را به صورت روتین تمیز و تعمیر می کنیم.
برنامه منظم تناسب اندام خود را کاهش ندهید.
او نیاز به استراحت از روال عادی داشت.
او سعی می کند از روال کسل کننده زندگی اداری خود فرار کند.
انجام/اجرای یک برنامه رقص
ما به مواد جدیدی برای کارهای روزمره خود نیاز داریم.
هر کسی برنامه صبحگاهی خود را دارد.
یک هفته طول کشید تا به یک روال عادت کنم.
او پس از ناهار وارد یک روال بردن نوزاد به پارک شد.
بچه ها از تغییر روال گیج شده بودند.
برنامه ها و برنامه های روزمره آنها به ندرت یکنواخت است.
یک روال برای به روز رسانی منظم لیست انجام دهید.
هدف او برقراری نوعی نظم و روال در آن مکان بود.
هیچ روال مشخص/ثابتی در محل کار وجود ندارد - هر روز متفاوت است.
اکثر شرکت ها اموال و تجهیزات را در برابر آسیب یا سرقت به صورت معمول بیمه می کنند.
an exercise/dance routine
یک روتین ورزش/رقص
او به روال همیشگی خود «من سرپرست خانواده هستم» (= شیوه معمول صحبت کردن) رفت.
یک معاینه معمولی / معاینه پزشکی
یک مورد معمول آپاندیسیت
او طی یک عمل معمولی که اشتباه انجام شد جان باخت.
کار من خیلی معمولی و خسته کننده است - از آن متنفرم.
خوردن قهوه و شیرینی جزئی از برنامه روزانه من بود.
یک روال کمدی/اسکیت
این آزمایش بخشی از یک معاینه معمول شش ماهه است.
او به طور معمول در باشگاه ورزش می کند.
استاندارد
معمولی
طبیعی
منظم
هر روز
مرسوم
customary
مشترک
عادی
commonplace
معمول
عمومی
عادت کرده
آشنا
accustomed
تناوبی
متعصب
habitual
روز کاری
periodic
میانگین
wonted
روزی
workaday
برنامه ریزی شده است
ایجاد
quotidian
زود زود
scheduled
خانواده
established
جلگه
منثور
همه جا
غیر استثنایی
plain
غیر قابل توجه
prosaic
مزمن
ubiquitous
unexceptional
unremarkable
chronic
غیر معمول
irregular
بی رویه
uncommon
نادر
به ندرت
seldom
فرد
atypical
منحصر بفرد
سفارشی انگلستان
سفارشی ایالات متحده
customisedUK
عجیب و غریب
customizedUS
خاص
infrequent
نا آشنا
peculiar
غیر سنتی
سفارشی
unfamiliar
انحصاری
untraditional
جدا شده
شخصی سازی شده انگلستان
exclusive
شخصی سازی شده ایالات متحده
isolated
غیرعادی
personalisedUK
بی خاصیت
personalizedUS
غیر عادی
unaccustomed
ناهنجار
uncharacteristic
متمایز
uncustomary
اسرار امیز
untypical
فقط
aberrant
یکبار مصرف
distinctive
mysterious
weird
once-off