preference
preference - ترجیح
noun - اسم
UK :
US :
if you have a preference for something you like it more than another thing and will choose it if you can
اگر برای چیزی ترجیح دارید، آن را بیشتر از چیز دیگری دوست دارید و اگر بتوانید آن را انتخاب خواهید کرد
when someone is treated more favourably than other people often when he or she has been treated unfairly in the past
زمانی که با شخصی نسبت به سایر افراد رفتار مطلوب تری صورت می گیرد، اغلب زمانی که در گذشته با او ناعادلانه رفتار شده است.
the state of liking something more than something else or something you like more than another thing
حالتی که چیزی را بیشتر از چیز دیگری دوست دارید یا چیزی را که بیشتر از چیز دیگری دوست دارید
when a country treats some countries more favourably than others in international trade for example through lower import taxes
زمانی که یک کشور در تجارت بینالمللی با برخی کشورها نسبت به سایرین رفتار مطلوبتری دارد، مثلاً از طریق مالیاتهای وارداتی کمتر
این واقعیت که شما چیزی یا کسی را بیشتر از چیز یا شخص دیگری دوست دارید
مزیتی که به یک فرد یا گروهی از افراد داده می شود
If you choose one thing in preference to another thing you choose it because you like or want it more than the other thing
اگر چیزی را بر چیز دیگری ترجیح می دهید، آن را به این دلیل انتخاب می کنید که آن را بیشتر از چیز دیگر دوست دارید یا می خواهید
اولویت نیز مزیتی است که به کسی داده می شود
واقعیت دوست داشتن یا خواستن یک چیز بیشتر از چیز دیگر
مزیت یا درمان بهتری که به یک فرد یا گروهی از افراد داده می شود
used to describe a company's shares that have the right to fixed dividends (= payments from profits) before the dividends on its ordinary shares are calculated and paid in a particular period or in periods when dividends on these shares are not paid at all
برای توصیف سهام یک شرکت استفاده می شود که قبل از محاسبه و پرداخت سود سهام عادی آن در یک دوره خاص یا در دوره هایی که اصلاً سود سهام این سهام پرداخت نمی شود، حق سود سهام ثابت (= پرداخت از سود) را دارند.
وقتی برای یک اولویت به اندازه کافی بزرگ می شوند، او اولویت است.
Coupons generated electronically at the cash register are popular across the country because they mirror consumer preferences.
کوپنهایی که بهصورت الکترونیکی در صندوقفروشی تولید میشوند در سراسر کشور محبوب هستند، زیرا آنها ترجیحات مصرفکننده را منعکس میکنند.
Adams expressed her preference for New York, despite the fact that she's lived in California for six years.
آدامز با وجود اینکه شش سال است در کالیفرنیا زندگی می کند ترجیح خود را برای نیویورک بیان کرد.
The context of these remarks was his preference for allowing arbitrators to make final decisions on questions of construction.
زمینه این اظهارات ترجیح او برای اجازه دادن به داوران برای تصمیم گیری نهایی در مورد مسائل ساخت و ساز بود.
این گیاه به دلیل ترجیح دمای پایین تر، یک گیاه ایده آل برای استخر باغ است.
اکثر ما اتاق خواب های خود را صرفاً بر اساس ترجیحات شخصی مرتب می کنیم.
Our personal preference is to cook pork, particularly the loin cuts, so that it is slightly pink and remains moist.
ترجیح شخصی ما این است که گوشت خوک را بپزیم، به خصوص قسمت های کمر، به طوری که کمی صورتی رنگ شود و مرطوب بماند.
ترجیحات منطقه ای مشخصی در بین مشتریان ما وجود دارد.
این سیستم بسیار منعطف به هتل اجازه می دهد تا اولویت های خدمات را برای هر مهمان تنظیم کند.
هنگامی که او لانه هایی را در دو طبقه ایجاد کرد، مرغ ها ترجیح زیادی برای سطح پایین نشان دادند.
روغن یا سرکه ممکن است برای یک سس ملایم تر یا تند، بر اساس ترجیح شما اضافه شود.
این یک موضوع ترجیح شخصی است.
I can't say that I have any particular preference.
نمی توانم بگویم ترجیح خاصی دارم.
بسیاری از مردم تمایل شدیدی به طرح اولیه داشتند.
بیایید لیستی از سخنرانان احتمالی را به ترتیب اولویت تهیه کنیم.
مطالعه ترجیحات مصرف کننده
اولویت با فارغ التحصیلان این دانشگاه خواهد بود.
She was chosen in preference to her sister.
او در ارجحیت به خواهرش انتخاب شد.
They bought French planes in preference to British ones.
آنها هواپیماهای فرانسوی را بر هواپیماهای انگلیسی ترجیح دادند.
او ترجیح نداده است که در کدام مدرسه می خواهد برود.
من برای اولویت با هواپیما سفر می کنم.
یادگیرندگان یک سبک یادگیری را بر سایر سبک ها ترجیح می دهند.
اولویت اول من برای متقاضی از هنگ کنگ است.
افراد مسن تر تمایل به شکلات تلخ دارند.
discrimination based on race religion gender or sexual preference
تبعیض بر اساس نژاد، مذهب، جنسیت یا ترجیحات جنسی
ترجیح دولت برای کاهش مالیات بر مخارج عمومی بیشتر
او انتخاب واضحی برای این شغل است.
کدام یک مورد علاقه شماست؟
Tastes and preferences vary from individual to individual.
سلایق و ترجیحات از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
منتخبی از نظرات خوانندگان در زیر منتشر شده است.
او انتخاب او برای بهترین بازیگر زن بود.
ترجیحات سیاسی او کاملاً مرکزگرا هستند.
او خوشحال بود که برنامه خود را مطابق با ترجیحات آنها تنظیم کند.
تغییر ترجیحات در سبک مبلمان
designs that reflect their individual preferences
طرح هایی که منعکس کننده ترجیحات فردی آنهاست
ترجیحات غذایی مدرن کودکان
ترجیحات آنها در مورد وب سایت ها
Her preference is for comfortable rather than stylish clothes.
ترجیح او برای لباس های راحت است تا شیک.
من غذاهای شیرین را به تند ترجیح می دهم.
انتخاب مبلمان تا حد زیادی یک موضوع ترجیحی شخصی است.
It would be wrong to discriminate against a candidate because of their sexual preference (= the sex of the people they are sexually attracted to).
تبعیض قائل شدن علیه یک نامزد به دلیل ترجیح جنسی آنها (= جنسیت افرادی که از نظر جنسی به آنها جذب می شوند) اشتباه است.
ما به کسانی که برای مدت طولانی با ما کار کرده اند ترجیح می دهیم.
liking
دوست داشتن
fondness
علاقه
طعم
partiality
جانبداری
میل
inclination
تمایل
leaning
تکیه دادن
bias
آرزو کردن
penchant
محبت
predilection
قرابت
کیسه
affection
خم شده
affinity
اشتها، میل
قدردانی
bent
جاذبه
proclivity
وضع
appetite
تفننی
appreciation
طرفدار ایالات متحده
attraction
favourUK
disposition
پسندیدن
fancy
عشق
favorUS
استعداد
favourUK
پیش شرط، تعصب
لذت بردن
درخشیدن
predisposition
اشتها
prepossession
propensity
relish
appetency
aversion
بیزاری
disfavorUS
نارضایتی ایالات متحده
disfavourUK
نارضایتی انگلستان
dislike
دوست نداشتن
distaste
نفرت
hatred
انزجار
averseness
ناپسند
disgust
بی میلی
loathing
بی علاقگی
بی اعتنایی کردن
mislike
طرد شدن
disinclination
بی طرفی
disliking
انصاف
disrelish
ذهن باز
rejection
عینیت
impartiality
خصومت
antipathy
تنفر شدید
fairness
عدالت
open-mindedness
بی تفاوتی
neutrality
objectivity
disinterest
animosity
unbiasedness
revulsion
abhorrence
repugnance
detestation
hostility
indifference