exception
exception - استثنا
noun - اسم
UK :
US :
something or someone that is not included in a general statement or does not follow a rule or pattern
چیزی یا کسی که در یک عبارت کلی گنجانده نشده است یا از یک قاعده یا الگو پیروی نمی کند
a particular event or risk that is mentioned in an insurance policy as something that the policy does not cover
رویداد یا خطر خاصی که در بیمه نامه به عنوان چیزی که بیمه نامه پوشش نمی دهد ذکر شده است
someone or something that is not included in a rule group or list or that does not behave in the expected way
کسی یا چیزی که در یک قاعده، گروه یا فهرست گنجانده نشده است یا رفتاری که انتظار می رود ندارد
با کسی یا چیزی مطابق قوانین معمول رفتار نکردن
آزرده شدن یا عصبانی شدن از چیزی یا کسی
چیزی که شامل نمی شود یا عمل شامل نشدن چیزی
someone or something that is not included in a rule group or list or that does not behave in the expected way
کسی یا چیزی که در یک قاعده، گروه یا فهرست گنجانده نشده است، یا به شیوه مورد انتظار رفتار نمی کند
a problem or special condition that stops a computer program from processing information in the normal way
مشکل یا شرایط خاصی که یک برنامه کامپیوتری را از پردازش اطلاعات به روش عادی باز می دارد
ریسکی که در بیمه نامه لحاظ نمی شود
شرطی در قرارداد مالکیت که حقوق مالک را محدود می کند
a note on a bill of lading stating that goods that have been received to be sent somewhere are damaged or less than the correct quantity
یادداشتی در بارنامه مبنی بر اینکه کالایی که برای ارسال به جایی رسیده است آسیب دیده یا کمتر از مقدار صحیح است.
رفتار نکردن با چیزی یا کسی طبق قوانین معمول
A curious fact which might seem at first to constitute an exception to this explanation turns out to provide further confirmation of it.
یک واقعیت عجیب که ممکن است در ابتدا به نظر استثنایی برای این توضیح باشد، معلوم می شود که تأیید بیشتری بر آن ارائه می دهد.
با این حال، یک استثنا وجود دارد.
Most couples who break up seem to find it hard to remain friends. Kim and Gerry are exceptions to that rule.
به نظر می رسد اکثر زوج هایی که از هم جدا می شوند، دوست ماندن برایشان سخت است. کیم و گری از این قاعده مستثنی هستند.
البته، استثنائاتی نیز هستند.
استثنای بزرگ، حیاتی ترین محصول است: شکر.
من چاره ای نداشتم جز اینکه سبک دستی را کاهش دهم و فقط در موارد استثنا شرکت کنم.
There are many exceptions, though: In some but not most traditional human societies, men move to women.
با این حال، استثناهای زیادی وجود دارد: در برخی از جوامع انسانی، اما نه بیشتر جوامع سنتی، مردان به سمت زنان می روند.
با چند استثناء جزئی، نظام حقوقی در دو کشور بسیار مشابه است.
زنان معمولاً در سیاست به اوج نمی رسند، اما چند استثناء قابل توجه وجود داشته است.
به استثنای موارد نادر، قهرمانان جهان در خیابان ها مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و به شکل جنگی مورد ضرب و شتم قرار می گیرند.
اکثر دانشآموزان خوب عمل کردند، اگرچه یکی دو استثنا وجود داشت.
پس از بحث و گفتگو، موافقت شد که کمیته، به استثنای دو مورد، مجدداً همانطور که بود انتخاب شود.
بیشتر ساختمان های شهر مدرن هستند، اما کلیسا یک استثنا است.
با استثنائات بسیار کمی، مدارس خصوصی بهترین نتایج امتحان را می گیرند.
در آن زمان هیچ کس پول زیادی نداشت و من نیز از این قاعده مستثنی نبودم.
نوشته خوب متأسفانه استثناست تا قاعده (= غیرعادی است).
همیشه استثناهای زیادی برای قوانین گرامری وجود دارد.
Most electronics companies have not done well this year but ours is the exception that proves the rule.
اکثر شرکت های الکترونیکی امسال عملکرد خوبی نداشته اند، اما شرکت ما استثنایی است که این قاعده را ثابت می کند.
بچه ها معمولا اجازه ورود ندارند، اما من حاضرم در این مورد استثنا قائل شوم.
پارکینگ مجاز نیست، اما برای رانندگان معلول استثنا قائل شده است.
ما برای اما به دلیل شرایطش استثنا قائل هستیم.
من از این واقعیت که شما قبل از اینکه به من بگویید به همسرم گفتید استثنا قائل شدم.
هیچ کس نمی تواند از نظرات او استثنا کند.
تمام رمان های او به استثنای آخرین رمانش در ایتالیا می گذرد.
تمام جزیره به استثنای یک منطقه کوچک در شمال زیر آب رفته بود.
همه دانش آموزان بدون استثنا باید در آزمون زبان انگلیسی شرکت کنند.
بدون استثنا، همه کارکنان باید کارت شناسایی خود را همیشه همراه داشته باشند.
او تمام آهنگ های آلبوم را به جز آهنگ پایانی نوشت.
به غیر از / به غیر از آهنگ پایانی، تمام آهنگ های آلبوم توسط او نوشته شده است.
ترانه سرایی - به استثنای چند مورد جزئی - از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است.
تنها با یکی دو مورد استثنا، آهنگسازی از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است.
The majority of the compositions are less than three minutes long with the notable exception of the title track.
اکثر آهنگ ها کمتر از سه دقیقه هستند، به استثنای آهنگ عنوان.
به استثنای آهنگ عنوان، این آلبوم یک ناامیدی بزرگ است.
در اینجا لیستی از تمام سی دی های گروه، به استثنای ضبط های غیررسمی «bootleg» آمده است.
بیشتر صنایع در رکود متضرر شده اند، اما چند استثنای قابل توجه وجود داشته است.
برای تعمیم من گهگاه استثناهایی وجود دارد.
باید استثناهای خاصی در طرح نوشته شود.
یک استثنای جالب برای این الگوی کلی وجود داشت.
به استثنای چند مورد، آهنگسازی بسیار خوب است.
اکثر خانواده او از علاقه مندان به ورزش هستند، اما او از این قاعده مستثنی است.
متأسفانه، رانندگان محترم به جای قاعده، استثنا هستند.
امروزه شغل مادام العمر به جای یک قاعده استثنا است.
مردان معمولاً در نقشه خوانی بسیار خوب هستند، اما تیم استثناست.
oddity
عجیب و غریب
anomaly
ناهنجاری
rarity
نادر بودن
abnormality
انحراف
aberration
بی نظمی
deviation
خصوصیات عجیب و غریب
irregularity
عزیمت، خروج
oddment
چیز غریب
peculiarity
ناسازگاری
quirk
نامناسب
eccentricity
تفاوت
departure
عدم انطباق
freak
مورد خاص
inconsistency
تکینگی
misfit
کنجکاوی
عجیب بودن
anomalism
غیرعادی بودن
nonconformity
نقص
تغییر شکل
singularity
غیر معمول بودن
curiosity
پدیده
strangeness
فوق العاده بودن
unusualness
deviance
weirdness
aberrancy
flaw
deformity
uncommonness
extraordinariness
admittance
پذیرش
commonality
مشترک بودن
commonness
رایج بودن
conformity
مطابقت
generality
عمومیت
inclusion
شمول
normality
عادی بودن
regularity
منظم بودن
sameness
یکسانی
similarity
شباهت
استاندارد
uniformity
یکنواختی
usualness
معمول بودن
normalcy
معمولی بودن
typicality
سفارش
روال
روتین بودن
ordinariness
استاندارد بودن
routineness
یک الگوی معمولی
standardness
معمولی
اتفاق رایج
سلامت
common occurrence
میانگین
normalness
هنجار
soundness
همتراز
طبیعی
norm
متعارف بودن
par
مشابهت
conventionality
analogousness