committee
committee - کمیته
noun - اسم
UK :
US :
گروهی از افراد که برای انجام یک کار خاص، تصمیم گیری و غیره انتخاب می شوند
a group of people within an organization such as a government company or political party who have been chosen or elected in order to do a particular job take decisions etc
گروهی از افراد در یک سازمان مانند یک دولت، شرکت یا حزب سیاسی که به منظور انجام یک کار خاص، تصمیم گیری و غیره انتخاب یا انتخاب شده اند.
a small group of people chosen to represent a larger organization and either make decisions or collect information for it
گروه کوچکی از افراد که برای نمایندگی یک سازمان بزرگتر انتخاب می شوند و یا تصمیم می گیرند یا برای آن اطلاعات جمع آوری می کنند
گروهی از افراد که از یک گروه بزرگتر انتخاب می شوند تا به موضوعاتی از نوع خاصی عمل کنند یا در نظر بگیرند
a small group of people chosen to represent a larger organization and make decisions or collect information for it
گروه کوچکی از افراد برای نمایندگی یک سازمان بزرگتر و تصمیم گیری یا جمع آوری اطلاعات برای آن انتخاب می شوند
او 20 سال در کمیته کلیسا بوده است.
کمیته مالی تصمیم گرفته است که هزینه عضویت را برای فصل آینده افزایش دهد.
کمیته نیروهای مسلح سنا
The pro-incorporation committee folks argue that nobody who opposed incorporation should be appointed to the council -- once more demonstrating their exclusivity.
اعضای کمیته طرفدار ادغام استدلال می کنند که هیچ کس مخالف ادغام نباید به شورا منصوب شود - یک بار دیگر انحصار خود را نشان می دهد.
به عنوان مثال، در مجلس نمایندگان، در سال 1967، 634 نفر در کارکنان کمیته بودند.
تام پندری که ریاست کمیته ورزشی حزب کارگر را برعهده دارد، قدم به جلو بگذارید.
بیل دین به عنوان رئیس کمیته انتخاب شد.
They had held a site meeting on Thursday and he had turned up instead of the committee chairman they were expecting.
آنها روز پنجشنبه جلسه ای در محل برگزار کرده بودند و او به جای رئیس کمیته ای که انتظارش را داشتند حاضر شده بود.
این کمیته شامل افرادی مانند الیوت شورگین، مدیر کل خدمات شاخص است.
In addition procedural reforms in the 1970s transformed the relationship between chairmen and their committee colleagues.
علاوه بر این، اصلاحات رویه ای در دهه 1970 روابط بین روسای و همکاران کمیته آنها را تغییر داد.
All high cost drugs are already rationed in hospitals through drug and therapeutics committees and clinical pharmacy services.
همه داروهای گران قیمت در حال حاضر در بیمارستان ها از طریق کمیته های دارویی و درمانی و خدمات داروسازی بالینی جیره بندی می شوند.
یک کمیته استقبال از تازه واردان به محله پارک ساید استقبال می کند.
an executive/advisory/organizing committee
یک کمیته اجرایی/مشاوره/سازماندهی
یک کمیته پارلمانی / کنگره / سنا
کمیته تصمیم به تعطیلی رستوران گرفته است.
این کمیته به اتفاق آرا این طرح را تصویب کرد.
برای تعیین / ایجاد / تشکیل کمیته
برای ریاست/ریاست یک کمیته
او در کمیته برنامه ریزی است.
او در کمیته های متعددی خدمت کرده است.
از من برای حضور در کمیته دعوت شده است.
او برای ارائه شهادت در کمیته فراخوانده خواهد شد.
این لایحه هنوز در کمیته (= در حال بررسی توسط یک کمیته) در اوایل دسامبر بود.
یک کمیته تحقیق
کمیته ای متشکل از نمایندگان مجلس / کارشناسان
کمیته ویژه بررسی استیضاح احتمالی استاندار اواخر امروز تشکیل جلسه می دهد.
کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا
یک عضو / رئیس کمیته
جلسه/گزارش کمیته
رئیس / رئیس یک کمیته
عضو/جلسه یک کمیته
این بازیکن توسط کمیته انضباطی جریمه شد.
من با چند نفر از اعضای کمیته صحبت کردم.
لرد استانسفیلد ریاست کمیته را بر عهده خواهد داشت.
آقای تیلور ریاست کمیته حسابرسی هیئت مدیره را بر عهده خواهد داشت.
او در چندین کمیته خدمت می کند.
این کمیته هر پنجشنبه تشکیل جلسه می دهد.
کمیته ای از کارشناسان
کمیته ایمنی داروها
اصلاحات اقتصادی احتمالاً در جلسه امروز کمیته مرکزی حزب غالب خواهد بود.
She sits on/is on the school's development committee.
او در کمیته توسعه مدرسه نشسته است.
شورای محلی به تازگی کمیته ای را برای مطالعه بازیافت تشکیل داده است.
یک جلسه کمیته
هیئت مدیره
شورا
پانل
کمیسیون
تیم
گروه
convocation
تشکیل جلسه
delegation
هیئت نمایندگی
کابینه
trustees
متولیان
آژانس
representatives
نمایندگان
bureau
دفتر
محفظه - اتاق
deputation
نمایندگی
هیئت داوران
consultants
مشاوران
investigators
محققین
subcommittee
کمیته فرعی
نیروی کار
گروه کاری
assembly
مونتاژ
بدن
directorate
اداره
governing body
هیئت حاکمه
advisory group
گروه مشاوره
congress
کنگره
quango
کوانگو
synod
سینود
senate
سنا
مدیریت