miss
miss - از دست دادن
verb - فعل
UK :
US :
گم شده
جایی نروید یا کاری را انجام ندهید، به خصوص زمانی که می خواهید اما نمی توانید
to fail to hit or catch an object that is close to you or to fail to hit a distant object that you are aiming at
نرسیدن یا نگرفتن جسمی که نزدیک شماست، یا نرسیدن به جسم دوردستی که هدفش را دارید
غمگین شدن چون کسی که دوستش داری کنارت نیست
غمگین شدن به این دلیل که چیزی ندارید یا نمی توانید کاری را که قبلا داشته اید یا انجام داده اید انجام دهید
خیلی دیر برای چیزی
ندیدن، نشنیدن یا توجه نکردن به چیزی، به خصوص زمانی که تشخیص آن دشوار است
برای جلوگیری از چیز بد یا ناخوشایند
متوجه شوید که چیزی یا کسی در جایی که شما انتظار دارید نیست
اگر موتوری از کار بیفتد، برای مدت بسیار کوتاهی از کار می ایستد و دوباره روشن می شود
هنگامی که نام او را نمی دانید، به عنوان یک روش مودبانه برای صحبت با یک زن جوان استفاده می شود
کودکان هنگام صحبت با معلم زن، خواه متاهل یا غیر متاهل از آن استفاده می کنند
موقعیتی که نمی توانید چیزی را بزنید، بگیرید یا نگه دارید
یک دختر جوان، به ویژه دختری که بد یا بی ادب بوده است
used in front of the family name of a woman who is not married to address her politely, to write to her or to talk about her
در مقابل نام خانوادگی زنی که ازدواج نکرده است استفاده می شود تا او را مؤدبانه خطاب کند، برای او نامه بنویسد یا درباره او صحبت کند.
to fail to do or experience something often something planned or expected, or to avoid doing or experiencing something
شکست خوردن در انجام یا تجربه چیزی، اغلب چیزی که برنامه ریزی شده یا مورد انتظار است، یا اجتناب از انجام یا تجربه چیزی
دیر رسیدن برای سوار شدن به اتوبوس، قطار یا هواپیما
به سمت چیزی نرفتن
ندیدن یا نشنیدن چیزی یا کسی
توجه نکردن به کسی یا چیزی
احساس ناراحتی از اینکه شخص یا چیزی وجود ندارد
شکست خوردن به چیزی یا اجتناب از ضربه زدن به چیزی
متوجه گم شدن یا نبودن چیزی
موقعیتی که چیزی یا کسی نمی تواند به چیزی ضربه بزند یا از ضربه زدن به چیزی اجتناب می کند
اجتناب از کاری یا نکردن
یک دختر یا زن جوان، مخصوصاً دختری که رفتار گستاخانه ای دارد یا احترامی قائل نیست
عنوانی که قبل از نام خانوادگی یا نام کامل زن مجردی که عنوان دیگری ندارد استفاده می شود
به عنوان خطاب برای یک دختر یا زن جوان استفاده می شود
گاهی اوقات توسط کودکان برای خطاب یا ارجاع به معلمانی که زن هستند استفاده می شود
a title given to a woman who wins a beauty contest combined with the name of the place that she represents
عنوانی که به زنی داده می شود که در مسابقه زیبایی برنده می شود، همراه با نام مکانی که او نماینده آن است
شکست خوردن یا اجتناب از ضربه زدن به چیزی
شکست خوردن در انجام، دیدن یا تجربه کردن چیزی، به ویژه. چیزی برنامه ریزی شده یا مورد انتظار زمانی که در دسترس باشد
اگر الان نروم هواپیمای خود را از دست خواهم داد.
Sorry I'm late—have I missed anything?
ببخشید دیر آمدم - آیا چیزی را از دست داده ام؟
«آن آنجاست؟» «فقط دلت برایش تنگ شده است (= او به تازگی رفته است).»
بهتر است عجله کنید - نمی خواهید اتوبوس را از دست بدهید.
اگر مهلت را از دست بدهید، باید جریمه بپردازید.
او در تمام سال یک بازی را از دست نداده است.
دیشب یک مهمانی خوب را از دست دادی (= چون نرفتی).
آیا به نمایش مدرسه می آیی؟ من آن را برای دنیا از دست نمی دهم.
وقتی در حال تمرین هستید، نمی توانید وعده های غذایی را از دست بدهید (= وعده های غذایی نخورید).
شما باید یک نوبت را از دست بدهید (= بازی نکردن وقتی نوبت شما در یک بازی است).
قیمت های فروش خیلی خوب بود که نمی شد از دست داد.
It was an opportunity not to be missed.
فرصتی بود که نباید از دست داد.
She missed the opportunity to take part.
او فرصت شرکت کردن را از دست داد.
جکسون هرگز فرصتی را برای خدمت به عنوان معلم و مربی از دست نداد.
این فیلم یک فرصت از دست رفته واقعی است - می توانست خیلی بهتر باشد.
او در این فصل چند گل از دست داده است؟
گلوله حدود شش اینچ از او رد شد.
این یک شوخی بود که هدفش را گم کرد.
این شرکت امسال تمام اهداف خود را از دست داده است.
او بشقاب را به سمت او پرتاب کرد و فقط کمی از دستش رد شد.
She narrowly missed hitting him.
او به سختی او را کتک نمی زد.
این هتل تنها ساختمان سفید رنگ در جاده است—شما نمی توانید آن را از دست بدهید.
شماره هفته آینده را از دست ندهید!
I missed her name.
دلم برای اسمش تنگ شده بود
هیچ کس دوست ندارد این فیلم را از دست بدهد.
مادرت متوجه خواهد شد که چه کسی به خانه نقل مکان کرده است - او چیز زیادی را از دست نمی دهد.
وقتی اتاق خوابتان را رنگ کردید، کمی (= از دیوار) زیر پنجره را گم کردید.
He completely missed the joke.
او کاملاً از شوخی یاد شده بود.
شما در حال از دست دادن نکته (= عدم درک بخش اصلی) آنچه من می گویم.
فکر می کنم حتماً چیزی را از دست داده ام زیرا هیچ کدام از اینها منطقی نیست.
هنوزم خیلی دلم براش تنگ شده
نیاز
خواستن
عدم
crave
هوس کردن
میل
hunger for
گرسنگی برای
برای
کاج برای
آرزو برای
yearn for
اشتیاق برای
ache for
درد برای
grieve for
غصه خوردن برای
احساس نوستالژی برای
طولانی برای دیدن
پشیمانی از دست دادن
احساس از دست دادن
پشیمانی از نبودن
longingly remember
با اشتیاق به یاد بیاور
covet
طمع
lust after
شهوت
lust for
شهوت برای
crave for
تقاضای
fancy
تفننی
hunger after
گرسنگی پس از
hanker after
مشتاق بعد از
thirst for
تشنگی برای
hanker for
مشتاق برای
itch for
خارش برای
یک ین برای
آرزو کردن
yen for
ین برای