pine
pine - کاج
noun - اسم
UK :
US :
درختی بلند با برگ های تیز و سخت بلند که در زمستان نمی ریزند
چوب کم رنگ درختان کاج که برای ساخت مبلمان، کفپوش و غیره استفاده می شود
غمگین شدن و به دلیل اینکه کسی مرده یا رفته است به زندگی عادی خود ادامه ندهید
درختی همیشه سبز (= درختی که هرگز برگ هایش را از دست نمی دهد) که در مناطق خنک تری از جهان می روید
چوب درختان کاج، معمولاً رنگ پریده
in team sports, the bench (= a long seat for two or more people) on which players sit when they are not playing in a game
در ورزش های گروهی، نیمکت (= صندلی بلند برای دو یا چند نفر) که بازیکنان وقتی در یک بازی بازی نمی کنند روی آن می نشینند.
برای مدت طولانی غمگین و ناراحت باشند، به ویژه پس از مرگ یک فرد عزیز
an evergreen tree that has thin leaves like needles and that grows in cool northern regions, or the wood of these trees
درختی همیشه سبز که دارای برگهای نازک مانند سوزنی است و در مناطق خنک شمالی می روید یا چوب این درختان
به شدت میل به ویژه چیزی که به دست آوردن آن دشوار یا غیرممکن است
به او غذا می دهم، سپس او را ساکت و راضی روی شاخه کاج کنار کابین می گذارم.
دوست داشتم در سایه راهروی سبز کاج بمانم.
یک بیشه کاج
عطر و خشخش سوزنهای کاج باعث میشود باور کند که در بیمارستانی است که پرستاران از کنارش عبور میکنند.
The graceful brass plated trimmings and finials are complemented here by the solid pine Osborne surround.
تزئینات برنجی و تزئینات برنجی با روکش برنجی در اینجا با پوشش آزبورن کاج جامد تکمیل شده است.
This block is dovetailed into the pine framing of the sides so it can be slipped off for disassembly.
این بلوک به قاب چوبی کنارهها متصل شده است تا بتوان آن را برای جدا کردن جدا کرد.
سر تکان دادیم، در را باز کردیم و از زیر درختان کاج بیرون دویدیم، مشتاق خنده هایمان غرق شدیم.
Gourd artist Alice Hunter of Tavares will teach pine-needle weaving, demonstrating how to decorate rims of gourds with pine needles.
هنرمند کدو آلیس هانتر از تاوارس، بافی با سوزن کاج را آموزش می دهد و نحوه تزئین لبه های کدو را با سوزن کاج نشان می دهد.
دانشمندان قارچ را به درختان کاج جوان تزریق کردند و سپس در گلدان قرار دادند.
pine forests
جنگل های کاج
pine needles
سوزن کاج
یک کاج اسکاتلندی
یک میز کاج
مزرعه ای از کاج
یک جنگل کاج
مبلمان کاج
کاج یک چوب نرم است.
مربی به او گفت که اگر شروع به بازی کردن و بازی بهتر نکند، خودش را روی کاج مییابد.
پس از انجام یک خطای شلخته، برای دو بازی بعدی سوار کاج شد (= بازی نکرد).
صاحبش رفت و سگ فقط سنجاق کرد.
همسرش در سال 1904 در یک تصادف کشته شد و او از بین رفت و شش ماه بعد درگذشت.
بردلی برای همسرش که دور بود، سنجاق کرد.
محو شدن
کاهش می یابد
weaken
تضعیف شود
wither
پژمرده شدن
wilt
پژمردگی
فرو رفتن
droop
افتادن
dwindle
کم شدن
پرچم
decay
پوسیدگی
sicken
مریض
languish
از بین رفتن
هدر
اوج
تحلیل رفتن
به نزول برود
از دست دادن قدرت
کاج دور
شکست
deteriorate
بدتر شدن
sag
افتادگی
طولانی
lag
تاخیر
emaciate
لاغر شدن
برو
yearn
مشتاق بودن
wither away
زوال
succumb
تسلیم شدن
نماز خواندن
diminish
کاهش
ebb
فروکش
despise
خوار شمردن
dislike
دوست نداشتن
نفرت
thrive
رشد کردن
خوشحال باش
نمی خواهد
نگران نباش
be averse
بیزار باشید
abjure
چشم پوشی کردن
تقویت
رشد
بالا آمدن
compliment
تعریف و تمجید
praise
ستایش
abhor
بیزاری
flourish
شکوفا شدن
دارند
bloom
شکوفه
prosper
رونق
پاک باشد
مخالف بودن
be chaste
عفیف باش
delight
لذت بسیار
توسعه دهد
افزایش دادن
ساختن
بهتر کردن
لبخند
grin
پوزخند
rejoice
شادی کردن
لطفا