winter
winter - زمستان
noun - اسم
UK :
US :
فصل بعد از پاییز و قبل از بهار، زمانی که هوا سردترین است
برای سپری کردن زمستان در جایی
the season between autumn and spring lasting from November to March north of the equator and from May to September south of the equator, when the weather is coldest
فصل بین پاییز و بهار، از نوامبر تا مارس در شمال استوا و از می تا سپتامبر در جنوب استوا، زمانی که هوا سردترین است.
(به خصوص پرنده) برای گذراندن زمستان در مکانی خاص
the season when the weather is coldest between fall and spring lasting from November to March north of the equator and from May to September south of the equator
فصلی که سردترین هوا بین پاییز و بهار است، از نوامبر تا مارس در شمال خط استوا و از می تا سپتامبر در جنوب استوا ادامه دارد.
Both in summer and winter thousands came to the mountains, returning home with yoghurt, cheese and other products.
هم در تابستان و هم در زمستان هزاران نفر به کوه می آمدند و با ماست، پنیر و سایر محصولات به خانه بازمی گشتند.
پس از زمستان سخت 1848، خانواده به پیتسبورگ، جایی که خواهرانش در آنجا زندگی می کردند، مهاجرت کردند.
در زمستان، رودخانه یخ زده تنها مسیر ورود به زانسکار است.
In winter rice fields were bare and brown but there was the anticipation of spring planting just around the corner.
در زمستان، مزارع برنج برهنه و قهوه ای بود، اما انتظار کاشت بهاره در گوشه و کنار وجود داشت.
The compartments have little curtains in the windows; the lamps are lit; it's eleven a.m. but still winter.
محفظه ها دارای پرده های کوچک در پنجره ها هستند. لامپ ها روشن می شوند؛ ساعت یازده صبح است اما هنوز زمستان است.
در تابستان، پنجره ها را باز کنید و در زمستان، گرمایش را روشن کنید تا گرم و دلپذیر باشد.
در زمستان، چندین روز در دمای اتاق طول میکشید تا نشانهای از زندگی نشان داده شود.
بالاخره زمستان بود و شب نسیم خنکی می وزید.
یک زمستان سرد / معتدل / خشن
زمستان سخت/سخت
زمستان گذشته به نیوزلند رفتیم.
خانه ما در (زمستان) می تواند بسیار سرد باشد.
دانه های علف های هرز منبع غذایی مهمی برای پرندگان در طول زمستان است.
آنها در تمام زمستان روی ساختمان کار کردند.
ماه های زمستان
winter storms/weather
طوفان های زمستانی / آب و هوا
یک کت زمستانی
پرندگان برای زمستان به جنوب پرواز می کنند.
یک شهر سرد در غرب میانه در زمستان
یکی از بدترین زمستان هایی که تا به حال داشته ایم
گیاهانی که مستعد سرمازدگی زمستانی هستند
صحنه تاریک زمستانی هنرمند
شما می توانید واجد شرایط دریافت کمک هزینه سوخت زمستانی باشید.
من این هوای زمستانی را دوست ندارم.
مکانی ایده آل برای تعطیلات زمستانی
من فکر می کنم شما تمایل دارید که در (زمستان) بیشتر غذا بخورید.
زمستان گذشته ما رفتیم اسکی.
It's been a surprisingly mild winter.
زمستان معتدلی بود.
یک روز زمستانی/زمستانی
winter weather/snow
آب و هوای زمستانی / برف
پرندگان مهاجرت می کنند تا بتوانند در کشور گرم تری زمستان گذرانی کنند.
بسیاری از افراد مسن از ایالت های شمالی در فلوریدا یا آریزونا زمستان می گذرانند.
last/next/this winter
آخرین/آینده/این زمستان
پدربزرگ و مادربزرگ من اغلب برای بخشی از زمستان در فلوریدا تعطیلات می گذرانند.