vacation
vacation - تعطیلات
noun - اسم
UK :
US :
تعطیلات، یا زمانی که صرف کار نکردن شده است
تعداد روزها، هفته ها و غیره که به عنوان تعطیلات با حقوق توسط کارفرمای خود مجاز هستید
یکی از دوره های زمانی که دانشگاه تعطیل است
یکی از دوره های زمانی که مدرسه یا دانشگاه تعطیل است
زمانی که دور از مدرسه یا کار می گذرانید
روزی که توسط قانون تعیین شده است و هیچ کس مجبور نیست به سر کار یا مدرسه برود
زمانی که برای استراحت، کار یا مطالعه را متوقف می کنید، یا یک مرخصی کوتاه از مدرسه
زمانی که اجازه دارید کار نکنید
دوره ای که شخصی، به ویژه یک معلم، به منظور مطالعه یا مسافرت، انجام کارهای معمول خود را متوقف می کند
a period of time when a soldier or someone working in another country can return to their own country as a holiday
دوره زمانی که یک سرباز یا فردی که در کشور دیگری کار می کند می تواند به عنوان تعطیلات به کشور خود بازگردد
(rest and relaxation) a holiday especially one given to people in the army navy etc after a long period of hard work or during a war
(استراحت و تمدد اعصاب) یک تعطیلات، به ویژه تعطیلاتی که پس از یک دوره طولانی کار سخت یا در طول جنگ به افراد ارتش، نیروی دریایی و غیره داده می شود.
رفتن به جایی برای تعطیلات
دوره زمانی که مردم در تعطیلات هستند یا کار نمی کنند
دوره ای که دانشگاه ها و دادگاه های حقوقی خاص یا سازمان های دیگر تعطیل هستند
a time when someone does not go to work or school but is free to do what they want such as travel or relax
زمانی که شخصی به محل کار یا مدرسه نمی رود اما آزاد است تا آنچه را که می خواهد انجام دهد، مانند مسافرت یا استراحت
دورهای از سال که مدارس یا کالجها تعطیل میشوند یا دادگاههای حقوقی فعالیت نمیکنند
زمانی که در محل کار یا مدرسه نیستید برای استراحت به مکانی سفر کنید
a period of time to relax or travel for pleasure instead of doing your usual work or school activities
یک دوره زمانی برای استراحت یا مسافرت برای تفریح به جای انجام کارهای معمولی یا فعالیت های مدرسه
تعطیلات از محل کار، به خصوص زمانی که شما در حال سفر دور از خانه هستید
a period at particular times of the year when courts of law are closed, and universities and colleges are closed for teaching
دورهای در زمانهای خاصی از سال که دادگاههای حقوقی تعطیل هستند و دانشگاهها و کالجها برای تدریس تعطیل هستند.
این شرکت 14 روز تعطیلات در سال را به ما اجازه می دهد.
These governed other activities on behalf of the workers - such as cafeteria, warehousing, kindergarten and vacation facilities.
اینها فعالیتهای دیگری را از طرف کارگران - مانند کافه تریا، انبارداری، مهدکودک و تأسیسات تعطیلات - اداره می کردند.
بخشی از تعطیلات کریسمس را با خانواده پدرم گذراندم.
او در تعطیلات دانشگاه خود در استراحتگاه کار می کرد.
مشکل این است که سیاست های تعطیلات شرکت ها متفاوت است و من باید بدانم کدام یک اعمال می شود.
آدام می تواند آن را برای تعطیلات طولانی خود داشته باشد.
تمام ترفندهایی که می دانستم در تعطیلات نبودند.
همکاران به پلیس گفتند که او در تعطیلات است و احتمالاً به ایالت سینالوآ می رود.
پیست اسکیت از ساعت 8 صبح تا 20 باز است. در تعطیلات تابستانی
بر اساس طرح جدید، دانش آموزان تعطیلات تابستانی کوتاه تری و تعطیلات زمستانی طولانی تری خواهند داشت.
Only the affluent could afford to take vacations or to travel abroad because holidays with pay were not mandatory in the 1920s.
فقط افراد مرفه میتوانستند مرخصی بگیرند یا به خارج از کشور سفر کنند، زیرا تعطیلات با حقوق در دهه 1920 اجباری نبود.
آنها در حال حاضر در تعطیلات در هاوایی هستند.
من برای یکی دو هفته به تعطیلات می روم.
شما خسته به نظر می رسید - باید به تعطیلات بروید.
ما در حال برنامه ریزی برای تعطیلات تابستانی به اروپا در سال آینده هستیم.
من تازه از تعطیلات خانوادگی در نیواورلئان برگشتم.
این شغل شامل دو هفته مرخصی با حقوق است.
یک خانه تعطیلات
او زمان تعطیلات استفاده نشده زیادی داشت.
تعطیلات کریسمس / عید پاک / تابستان
تعطیلات طولانی (= تعطیلات تابستانی)
در تعطیلات یک کار تمام وقت پیدا کردم.
من چهار هفته تعطیلات/مرخصی در سال دارم.
او این هفته در تعطیلات / تعطیلات است.
من دوست دارم تعطیلات / تعطیلات خود را در زمستان بگیرم.
تعطیلات/تعطیلات تابستانی
مدرسه دوشنبه تعطیل خواهد بود زیرا تعطیل است.
کارمندان دیگر تعداد ثابتی از روزهای مرخصی ندارند.
سالها بود که مرخصی واقعی نگرفته بود.
برای تعطیلات گذاشتم
امیدوارم هوای بد تعطیلات شما را خراب نکرده باشد.
ممکن است به یک تعطیلات طولانی به برمودا بروم.
سال گذشته نتوانستم از تمام تعطیلاتم استفاده کنم.
پرسنل نظامی یک ماه مرخصی با حقوق دریافت می کنند.
اورلاندو یک استراحتگاه محبوب برای تعطیلات برای گردشگران بریتانیایی است.
او به کمی تعطیلات نیاز داشت تا سرش را پاک کند.
او یک تعطیلات شایسته به مکزیک رفت.
او قرار بود تعطیلاتش را به تنهایی در هاوایی بگذراند.
رئیس جمهور تعطیلات کاری خود را دو روز کوتاه کرد.
خواهرها با خانواده خود در تعطیلات تابستانی هستند.
او یک جت شخصی و یک خانه برای تعطیلات در سوئیس دارد.
او هفته گذشته مدتی به تعطیلات رفت.
زنگ تفريح
ترک کردن
recess
فرورفتگی
تعطیلات
سفر
furlough
مرخصی
تور
holidays
مهلت دادن
respite
فرار
getaway
فرصت مطالعاتی
sabbatical
اقامت
sojourn
تعویق
adjournment
هولز
hols
باقی مانده
عقب نشینی
retreat
توقف
stopover
روز دور
awayday
مدرسه ای
schoolie
هجی کردن
spell
vac
staycation
خالی
vac
در رفتن
vacay
فستا
وقفه
fiesta
اخراج
intermission
تفریحی
layoff
مرخصی روزانه
recreation