jet
jet - جت
noun - اسم
UK :
US :
یک هواپیمای سریع با موتور جت
جریان باریکی از مایع یا گاز که به سرعت از یک سوراخ کوچک یا خود سوراخ خارج می شود
سنگ سیاه سختی که برای ساخت جواهرات استفاده می شود
برای سفر با هواپیما، به خصوص به بسیاری از نقاط مختلف
اگر مایع یا گازی از جایی خارج شود، به سرعت از یک سوراخ کوچک خارج می شود
هواپیمایی با موتور جت که قادر به پرواز بسیار سریع است
جریان نازکی از چیزی مانند آب یا گاز که به زور از یک سوراخ کوچک خارج می شود
a small hole in a piece of equipment through which gas or another fuel is forced before it is burned
سوراخ کوچکی در قطعه ای از تجهیزات که گاز یا سوخت دیگری قبل از سوزاندن از آن عبور می کند
a hard black stone that shines when it is rubbed and is used to make jewellery and other decorative objects
سنگ سخت و سیاهی که هنگام مالش می درخشد و برای ساخت جواهرات و سایر اشیاء تزئینی استفاده می شود.
برای سفر به جایی با هواپیما
جریان قوی، باریک و مداوم، به ویژه. آب یا گاز، که به زور از یک سوراخ کوچک خارج می شود
سنگ سخت، سیاه و براق است که برای ساخت جواهرات استفاده می شود
برای سفر با هواپیمای جت
یک جت جنگنده
منبر عقاب امپراتوری که در جت حکاکی شده بود، روی بالهای مشکی باز خود نسخهای بزرگ و زنجیردار از Codex Astartes را نگه داشت.
An imperial eagle lectern carved in jet supported upon its open black wings a huge chained copy of the Codex Astartes.
او همچنین جت شخصی خود و هر چیز دیگری را که خانوادهاش در اختیار دارد، تعهد کرده است.
و خوشبختی ... یک سرمایه دار عاشقانه با جت شخصی خودش است.
عجیب این است که چگونه ستارگان جت تولید می کنند یک سوال باز است.
جت های قوی آب
پس از دو دقیقه وحشتناک، خدمه بر موکونی غلبه کردند، به او دستبند زدند و کنترل جت را دوباره به دست گرفتند.
After a terrifying two minutes the crew overpowered Mukonyi, handcuffed him and regained control of the jet.
دن وندنبرگ شاهد جت ها در نقش معمولی بود.
یک هواپیمای جت / جنگنده / هواپیمای مسافربری
این حادثه زمانی رخ داد که جت در آستانه بلند شدن بود.
او با جت شخصی خود به برمودا پرواز کرد.
لوله ترکید و فواره های آب در سراسر اتاق شلیک کرد.
برای تمیز کردن جت های گاز روی اجاق گاز
فواره های بخار کمی از موتور به بیرون می جهید.
jet beads
دانه های جت
یک هواپیمای جت
یک جت شخصی
با جت به نیویورک رفتیم.
او شلنگ را روشن کرد و یک جت آب در سراسر حیاط پاشید.
فکر کنم جت گاز باید مسدود بشه چون فر روشن نمیشه.
من هفته آینده به نیوزلند می روم.
نهنگ یک جت آب را به هوا پرتاب کرد.
او یک جت شخصی دارد.
من هفته آینده به لس آنجلس می روم.
سطح
هواپیما
aeroplaneUK
هواپیمای انگلستان
airplaneUS
هواپیمای آمریکا
jetliner
هواپیمای مسافربری
airbus
ایرباس
supersonic
مافوق صوت
turbo
توربو
هواپیمای جت
supersonic transport
حمل و نقل مافوق صوت
airliner
ماشین پرنده
flying machine
کشتی هوایی
airship
بادبادک
kite
مهارت
جامبو جت
زپلین
jumbo jet
بال زدن
zeppelin
بالن
blimp
خردکن
dirigible
بالگرد
chopper
بشقاب پرنده
بالون هوای گرم
UFO
بالون
flying saucer
بالون رگبار
hot-air balloon
گوساژ
balloon
اویون
barrage balloon
جت مسافربری
Gossage
avion
dribble
دریبل زدن
drip
چکه کردن
رها کردن
trickle
سرماخوردگی
زمین
ماندن
اقامت کردن
راه رفتن
ساکت باش
وارد کردن
جمع آوری
جمع آوری کنید
زنگ تفريح
متوقف کردن
subside
فروکش کند
conceal
پنهان کردن، پوشاندن
حفظ
drain
زه کشی
پنهان شدن