stone
stone - سنگ
noun - اسم
UK :
US :
یک ماده معدنی جامد سخت
یک تکه سنگ کوچک به هر شکلی که روی زمین یافت می شود
a jewel
یک جواهر
the large hard part at the centre of some fruits, such as a peach or cherry, which contains the seed
قسمت سخت بزرگ در مرکز برخی میوه ها مانند هلو یا گیلاس که حاوی دانه است
یک توپ از مواد سخت که می تواند در اندام هایی مانند مثانه یا کلیه ها ایجاد شود
یک واحد بریتانیایی برای اندازه گیری وزن، برابر با 14 پوند یا 6.35 کیلوگرم
به طرف کسی یا چیزی سنگ پرتاب کردن
برای بیرون آوردن سنگ از میوه
ماده سخت و جامد موجود در زمین که اغلب برای ساخت و ساز استفاده می شود، یا قطعه ای از آن
قطعه ای از مواد سخت که می تواند در برخی از اندام های بدن ایجاد شود و باعث درد شدید شود
a unit of weight equal to 14 pounds or 6.35 kilograms, used especially when talking about a person's weight
یک واحد وزن برابر با 14 پوند یا 6.35 کیلوگرم، به ویژه هنگامی که در مورد وزن فرد صحبت می شود.
a small piece of a hard valuable substance such as a diamond, that is found in the ground and used in jewellery
قطعه کوچکی از یک ماده سخت و ارزشمند مانند الماس که در زمین یافت می شود و در جواهرات استفاده می شود.
یک دانه بزرگ و سخت در داخل برخی از انواع میوه ها
به چیزی یا کسی سنگ پرتاب کردن
کشتن شخصی به عنوان مجازات با پرتاب سنگ به سوی او
برای جدا کردن هسته از میوه
the hard solid substance found in the ground that is often used as a building material or a small piece of this substance
ماده سخت و جامد موجود در زمین که اغلب به عنوان مصالح ساختمانی استفاده می شود یا قطعه کوچکی از این ماده
سنگ نیز جواهر است
سنگ همچنین قطعه ای از مواد سخت است که می تواند در یک عضو بدن تشکیل شود
a pit
یک گودال
پرتاب سنگ یا اجسام سخت دیگر به سمت کسی یا چیزی
به صورت کامل
آیا او معتقد است که می توان از سنگ خون بیرون آورد؟
یک دیوار سنگی
ساختن هزارتوی خود چه در سنگ و چه برش در چمن کاری دشوار نیست.
مسینا شهری است که از سنگ ساخته شده است.
انگشتر طلا با چهار سنگ قیمتی ست شده بود.
برنیس کنار دیوار زانو زد و گوشش را به سنگ فشار داد.
و او اصرار دارد که متولیان موزه در زمان اهدای سنگ ها بدون مجوز عمل کردند.
او از افتادن و از کف سنگی زیرش می ترسد.
بچه ها سنگ می انداختند توی آب.
بیشتر خانه ها از سنگ ساخته شده اند.
stone walls
دیوارهای سنگی
یک کف سنگی / پل / کنده کاری / ستون / دال
یک ساختمان آجر و سنگ
پروازی از پله های سنگی
یک بلوک سنگی بزرگ
توده ای از سنگ
چند بچه سنگ می انداختند توی دریاچه.
این کلمات بر روی سنگ کنار قبر او حک شده است.
او سنگ را در یک حلقه گذاشته بود.
cherry/peach stones
سنگ گیلاس / هلو
kidney stones
سنگ کلیه
او بیش از 15 سنگ وزن دارد.
او سعی می کند یک سنگ را از دست بدهد.
مردم باید به خاطر داشته باشند که پیشنهادات ما به هیچ وجه به هیچ وجه مطرح نیست.
این قواعد در سنگ تنظیم نشده اند.
عذرخواهی از او مانند خون گرفتن از سنگ بود.
ما فقط در یک قدمی اینجا زندگی می کنیم.
این هتل در فاصله چند قدمی ساحل قرار دارد.
او یک مجسمه ساز است که عمدتاً در سنگ کار می کند.
پرچم های سنگی مسیر فرسوده و شکسته شده بود.
سنگ به بلوک های آماده برای ساختن بریده شده است.
دیوارها از سنگ محلی تراشیده شده اند.
یک شومینه سنگی تراشیده شده
اسامی حک شده در سنگ
دیوارها از سنگ ساخته شده بودند.
چند سنگ شل از سراشیبی پشت سر او فرود آمدند.
پسران در حال پرتاب سنگ به قطارهای در حال عبور دستگیر شدند.
قایق به دو نیم شد و مانند سنگ غرق شد.
The temperature dropped like a stone.
دما مثل یک سنگ پایین آمد.
گروهی از کودکان آتش نشانان را با سنگ پرتاب کردند.
سنگ
pebble
سنگریزه
boulder
تخته سنگ
gravel
سنگ ریزه
boondie
باندی
cobble
سنگفرش
concretion
بتن ریزی
scree
اسکریپ
cobblestone
صخره
crag
غلات
شن
grit
قطعه
nugget
سارسن
sarsen
زونا
shingle
صخره ای
cairn
مسدود کردن
سنگ زیر پا
stepping stone
جرم
دال
slab
نادان
goolie
قلوه سنگ
rubble
گرانول
granule
گلوله
pellet
بولدرستون
boulderstone
جبر
gibber
سنگ جبر
gibber stone
تالوس
talus
سنگ ها
stones
بقایای سنگ
rock debris
blunt
صریح
dull
کدر
dampen
خیس کردن
dishearten
ناامید کردن
roughen
خشن کردن
glide
سر خوردن
رایگان
liberate
آزاد کردن