construction
construction - ساخت و ساز
noun - اسم
UK :
US :
فرآیند ساخت چیزهایی مانند خانه ها، پل ها، جاده ها و غیره
فرآیند ساخت چیزی با استفاده از بخش های مختلف
مواد مورد استفاده برای ساختن یا ساختن چیزی، یا طرح و ساختار آن
چیزی که ساخته شده است
نحوه قرار دادن کلمات در یک جمله، عبارت و غیره
فرآیند شکل گیری چیزی از دانش یا ایده ها
فعالیت ساخت خانه ها، آپارتمان ها، ادارات، کارخانه ها، جاده ها و غیره
فعالیت در ساخت هواپیما، وسایل نقلیه و غیره با استفاده از قطعات بسیاری
کار ساختن یا ساختن چیزی مخصوصاً ساختمان و پل و غیره.
نوع خاصی از ساختار، مواد و غیره که چیزی دارد
یک ساختمان
نحوه چیدمان کلمات در یک جمله یا عبارت
فهمیدن چیزی به روشی خاص
to understand something as having a particular meaning especially other people's actions and statements
فهمیدن چیزی که معنای خاصی دارد، به ویژه اعمال و اظهارات دیگران
عمل یا نتیجه کنار هم قرار دادن چیزهای مختلف
درک شما از معنای چیزی به روشی خاص
فرآیند یا تجارت ساخت اشیاء بزرگ مانند ساختمان ها، جاده ها، پل ها و غیره.
فعالیت کنار هم قرار دادن قسمت های مختلف یک چیزی برای ساختن آن
ساختمان یا شی دیگری که ساخته شده است
Construction of Highway 85 will begin soon.
ساخت بزرگراه 85 به زودی آغاز می شود.
Construction of the dam is nearly complete.
ساخت سد تقریباً به پایان رسیده است.
ساخت این تونل در ماه آوریل آغاز خواهد شد.
من واژگان آبی رنگی دارم که می تواند یک کارگر ساختمانی را سرخ کند.
Time Passage - a construction by Katherine Stutz-Taylor
گذر زمان - ساخت کاترین استوتز تیلور
گاهی اوقات درک ساختارهای دستوری پیچیده برای دانش آموزان سخت است.
The statue shares space with dioramas, glassed-in scenes of the Capitol in various stages of its construction.
این مجسمه فضایی را با دیوراماها، صحنه های شیشه ای ساختمان کاپیتول در مراحل مختلف ساخت خود به اشتراک می گذارد.
These modular construction kits now include solar cells, rechargeable batteries etc.
این کیت های ساختمانی مدولار اکنون شامل سلول های خورشیدی، باتری های قابل شارژ و غیره می شود.
The company is developing several new construction techniques.
این شرکت در حال توسعه چندین تکنیک ساخت و ساز جدید است.
این شرکت عمدتاً در زمینه راه سازی فعالیت می کند.
همه اینها به نوبه خود به کودک در ساخت برگشت پذیری کمک می کند.
The answer to this question involves an investigation of the construction of meaning in interaction processes.
پاسخ به این سوال مستلزم بررسی ساخت معنا در فرآیندهای تعامل است.
Construction began this year and will take approximately 18 months.
ساخت و ساز در سال جاری آغاز شد و تقریبا 18 ماه طول خواهد کشید.
the costs of road construction and maintenance
هزینه های ساخت و نگهداری راه
کار ساخت فرودگاه جدید آغاز شده است.
the construction of a new database
ساخت یک پایگاه داده جدید
دفاتر جدید ما هنوز در حال ساخت هستند (= در حال ساخت).
Ethernet cabling was installed during construction.
کابل اترنت در حین ساخت نصب شد.
صنعت ساخت و ساز
construction work/workers
کار ساختمانی/کارگران
a construction company/firm
یک شرکت/شرکت ساختمانی
construction projects/costs/materials
پروژه های ساختمانی / هزینه ها / مصالح
50000 شغل دیگر از ساخت و ساز در پنج سال آینده حذف خواهد شد.
پل ها در ساخت و ساز مشابه هستند.
ships of steel construction
کشتی های ساخت و ساز فولادی
زیر سقف کاشیکاری دارای ساختار اولیه آجری است.
خانه تابستانی یک ساختمان چوبی ساده بود.
grammatical constructions
ساختارهای دستوری
ساخت یک نظریه جدید
تغییرات در ساختار اجتماعی ازدواج
چه ساختاری روی این حرف می گذارید (= فکر می کنید به چه معناست)؟
حکم ساخت و ساز مناسب به ماده 78 قانون
a strict construction of the clause
ساخت دقیق بند
اکنون ساخت جاده جدید به پایان رسیده است.
Major engineering challenges will be faced during construction.
چالش های مهندسی عمده در طول ساخت و ساز با آن مواجه خواهد شد.
سیستم زهکشی نیاز به ساخت و ساز دقیق دارد.
صنعت ساخت و ساز سنگین
ساختار ساختمان / بدن انسان
ساختار اجتماعی جامعه
ساختارهای دستوری یک زبان
ساختار حقوق و دستمزد
این گزارش چارچوبی برای تحقیقات بیشتر فراهم می کند.
به عنوان یک عکاس، شکل و فرم برای او مهمتر از رنگ بود.
ساختمان
assembly
مونتاژ
ایجاد
توسعه
erection
نعوظ
fabrication
ساخت
making
ترکیب بندی
استقرار
پیدایش
manufacture
تولید
origination
بالا بردن
ساختار
raising
ساختگی
برپایی
contriving
ساختن
erecting
مد کردن
fabricating
تشکیل
fashioning
ترتیب
ریخته گری
قانون اساسي
casting
اختراع
constitution
معماری
invention
دریافت، آبستنی
architecture
ارتفاع
conception
فیگوراسیون
elevation
قالب
figuration
پایه
format
قرار دادن
forming
putting up
demolition
تخریب
سطح بندی انگلستان
demolishing
تسطیح ایالات متحده
demolishment
با خاک یکسان کردن
levellingUK
خراب کردن
levelingUS
مسطح کردن
razing
بولدوزر کردن
ruin
محو کردن
flattening
ویرانی
bulldozing
تباهی
obliteration
نابودی
decimation
ویران کردن
devastation
ترخیص کالا از گمرک
ruination
کوبیدن
annihilation
پایین کشیدن
wrecking
پاره کردن
clearance
حذف
knocking down
پایان یافتن
pulling down
بی سازمانی ایالات متحده
tearing down
لغو کردن
elimination
از بین بردن
ending
خاموش کردن
disorganizationUS
متلاشی شدن
abolishing
قلع و قمع
extirpation
سازماندهی بریتانیا
extinguishing
خرد کردن
disintegrating
eradication
disorganisationUK
extermination
crushing