composition

base info - اطلاعات اولیه

composition - ترکیب بندی

noun - اسم

/ˌkɑːmpəˈzɪʃn/

UK :

/ˌkɒmpəˈzɪʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [composition] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف

  • ساختار

  • constitution


    قانون اساسي


  • فرم

  • configuration


    پیکربندی

  • organisationUK


    سازمان انگلستان

  • organizationUS


    سازمان ایالات متحده


  • آرایش

  • anatomy


    آناتومی


  • ساخت و ساز


  • طرح

  • format


    قالب


  • تشکیل


  • چارچوب

  • layout


    چیدمان

  • architecture


    معماری


  • تعادل

  • conformation


    حکم

  • ordonnance


    نسبت ها

  • proportions


    هم ترازی

  • alignment


    ترتیب


  • وضع

  • disposition


    پارچه


  • الگو


  • صورت فلکی

  • constellation


    محتوا


  • بلند شدن

  • getup


    اجزاء

  • components


    اجزای تشکیل دهنده

  • constituents


    قطعات

  • parts


    برپایی

  • set-up


antonyms - متضاد
  • disagreement


    اختلاف نظر

  • discord


    اختلاف

  • disproportion


    عدم تناسب

  • imbalance


    عدم تعادل

  • unevenness


    ناهمواری


  • نزاع

  • quarrel


    بحث و جدل


  • مناقشه

  • disputation


    مناظره


  • دعوا کردن

  • squabble


    سوء تفاهم

  • misunderstanding


    مخالفت

  • dissension


    برخورد

  • dissent


    دشمنی

  • clash


    مسابقه

  • feud


    تف


  • اصطکاک

  • spat


    درگیری

  • friction


    تعارض

  • altercation


    تیف


  • ردیف

  • wrangle


    سر و صدا

  • tiff


    استدلال

  • row


    مشاجره

  • fuss


    شعله ور شدن

  • arguing


    تفاوت

  • contention


  • flare-up



لغت پیشنهادی

workshops

لغت پیشنهادی

devote

لغت پیشنهادی

whips