nor

base info - اطلاعات اولیه

nor - نه

conjunction, adverb - ربط، قید

/nɔːr/

UK :

/nɔː(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [nor] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She seemed neither surprised nor worried.


    او نه متعجب و نه نگران به نظر می رسید.

  • He wasn't there on Monday. Nor on Tuesday, for that matter.


    او دوشنبه آنجا نبود. نه روز سه شنبه، برای این موضوع.

  • Not a building nor a tree was left standing.


    نه ساختمانی و نه درختی ایستاده بود.

  • She doesn't like them and nor does Jeff.


    نه او آنها را دوست دارد و نه جف.

  • ‘I'm not going.’ ‘Nor am I.’


    «من نمی روم.» «من هم نیستم.»


  • ما نه می توانیم آن را تغییر دهیم و نه بهبود بخشیم.

  • Strangely, neither Carlo nor Juan saw what happened.


    عجیب است که نه کارلو و نه خوان ندیدند چه اتفاقی افتاد.

  • I've never been to Iceland. Nor have I.


    من هرگز به ایسلند نرفته ام. من هم ندارم.

  • I can't be at the meeting and nor can Andrew.


    من نه می توانم در جلسه باشم و نه اندرو.

  • Neither Michael nor his wife was injured in the crash.


    نه مایکل و نه همسرش در این تصادف آسیبی ندیدند.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

creators

لغت پیشنهادی

anaphoric

لغت پیشنهادی

herbs