best
best - بهترین
adjective - صفت
UK :
US :
بهتر از هر چیز دیگری یا هر کس دیگری از نظر کیفیت، مهارت، میزان موثر بودن و غیره
به گونه ای که بهتر از هر چیز دیگری است
به بیشترین درجه
شکست دادن کسی
با بالاترین کیفیت، یا مناسب ترین، خوشایندترین یا مؤثرترین نوع چیز یا شخص بودن
به مناسب ترین، خوشایندترین یا رضایت بخش ترین راه یا به بیشترین درجه
به بیشترین درجه زمانی که به عنوان اضافه صفت هایی که با خوب یا خوب شروع می شوند استفاده می شود.
همانطور که می توانید
عالی ترین در یک گروه از چیزها یا افراد
قبل از نوشتن نام شما در انتهای پیام یا نامه دوستانه استفاده می شود
برای خداحافظی یا پایان دادن به نامه به کسی که خوب می شناسید یا برای کسی آرزوهای خوب می فرستد
حتی زمانی که به مثبت ترین راه در نظر گرفته شود
در بالاترین استانداردی که می توان به آن دست یافت
تا می توانید فعال یا باهوش باشید
این خوشایندترین چیز است
برای آرزوی موفقیت برای کسی قبل از امتحان و غیره یا یک فعالیت دشوار استفاده می شود
In a sport such as tennis if you play the best of a particular number of games, you play that number of games and the winner is the player who wins the greatest number of those games
در ورزشهایی مانند تنیس، اگر بهترین تعداد بازی را انجام دهید، آن تعداد بازی را انجام میدهید و برنده بازیکنی است که بیشترین تعداد از آن بازیها را میبرد.
تا بیشترین تلاش ممکن را انجام دهد
If you have had the best of something you have enjoyed the most pleasant part of it and everything that is left is worse
اگر بهترین چیزی را داشته اید، از خوشایندترین قسمت آن لذت برده اید و هر چه باقی مانده بدتر است
from what I know and understand from the information that I have
از آنچه می دانم و از اطلاعاتی که دارم می فهمم
If an action is for the best it is done to improve a situation or produce a good result although it might seem unpleasant at the time
اگر اقدامی برای بهترین باشد، برای بهبود وضعیت یا ایجاد یک نتیجه خوب انجام می شود، اگرچه ممکن است در آن زمان ناخوشایند به نظر برسد.
تا جایی که ممکن است یک وضعیت نامطلوب را خوشایند کنید
شکست دادن کسی در یک مبارزه یا رقابت
of the highest quality to the greatest degree in the most effective way or being the most suitable or pleasing; superlative ofgood orwell
با بالاترین کیفیت، به بیشترین درجه، به مؤثرترین روش، یا مناسب ترین یا خوشایندترین. برتر از خوب orwell
بهترین شرط برای کسی، اقدامی است که به احتمال زیاد موفقیت آمیز است
بهترین آرزوها روشی مؤدبانه برای تمام کردن نامه ای به کسی است.
من بیشتر کتاب های او را خوانده ام، اما «ساحل پشه» به راحتی بهترین کتاب اوست.
او یک خانه جدید بزرگ در دره ساخته بود، در کنار بهترین خشت برای ساختن آجرهای سخت.
In 1972 he had suggested independence as Ulster's best course and been severely criticized by Paisley and others.
در سال 1972 او استقلال را به عنوان بهترین مسیر اولستر پیشنهاد کرده بود و توسط پیزلی و دیگران به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
Risking everything Saskia auditions for the position of best friend with a dazzling burst of literary fantasies.
ساسکیا با به خطر انداختن همه چیز، برای موقعیت بهترین دوست با انفجاری خیره کننده از فانتزی های ادبی امتحان می دهد.
این دستگاه 19 اینچی است و به تنهایی از نظر کیفیت تصویر در گروه بهترین است.
این بهترین فیلمی است که تا به حال دیده ام!
او بهترین آهنگ های خود را قبل از 25 سالگی نوشت.
او یکی از بهترین تنیسورهای نسل خود بود.
آیا این بهترین کت و شلوار شماست؟
آنها از زمان کودکی بهترین دوستان (= نزدیکترین دوستان) بوده اند.
the company’s best-ever results
بهترین نتایج این شرکت
ما می خواهیم بچه ها بهترین آموزش ممکن را داشته باشند.
آن سالها بهترین سالهای زندگی من بود.
بهترین روش پخت استیک چیست؟
او بهترین مرد برای این کار است.
بهترین کار عذرخواهی است.
اگه الان بری بهتره
من در بهترین موقعیت برای توصیه به شما نیستم.
اوون بهترین تصمیم را داشت که هیچ پاسخی ندهد.
این بهترین رستوران شهر است.
هدف ما این است که بهترین توجه را به مهمانان خود ارائه دهیم.
چه کسی در کلاس در تاریخ بهترین است؟
این بهترین وعده غذایی است که تا به حال خورده ام.
او یکی از بهترین شاگردان ماست.
آیا مطمئن هستید که این بهترین راه برای انجام آن است؟
بهترین (= کوتاه ترین یا سریع ترین) راه برای رسیدن به خانه آنها چیست؟
والدین شما فقط بهترین چیز را برای شما می خواهند.
او بهترین دوست من بود (= دوستی که بیشتر دوستش داشتم).
بهتر است (= عاقلانه است) زودتر به سوپرمارکت بروید.
کدام عصر برای مهمانی مناسب شماست؟
گرند کانیون در هنگام غروب آفتاب بهتر دیده می شود.
او نمی توانست تصمیم بگیرد که کدام یک را بیشتر دوست دارد (= ترجیح می دهد).
آنها خوش لباس ترین زوج در مهمانی بودند.
او به عنوان خوش قیافه ترین (= جذاب ترین) بازیگر هالیوود انتخاب شد.
متن دشواری است، اما فقط آن را تا جایی که می توانید ترجمه کنید.
سلیقه من ساده است - من فقط بهترین ها را دوست دارم.
finest
بهترین
منتهی شدن
outstanding
برجسته
بالا
غالب
بزرگترین
premium
حق بیمه
نخست
apex
راس
کامل
consummate
درجه یک
first-rate
در درجه نخست
foremost
شماره 1
number 1
نخست وزیر
preeminent
اصلی
premier
برتر
بی نظیر
superior
بی سابقه
unparalleled
بی رقیب ایالات متحده
unprecedented
رئیس
unrivaledUS
بی همتا
unsurpassed
اولیه
عالی
matchless
فوق العاده
متعالی
بی رقیب انگلستان
supreme
terrific
transcendent
unequalledUK
worst
بدترین
poorest
فقیرترین
پایین
feeblest
ضعیف ترین
حداقل خوب
lowest
پایین ترین
foulest
آخر
پست تر
inferior
نهایی
bottommost
پایه
عقب
lowermost
کوچکترین
ریزترین
rear
کمترین
smallest
نهایی ترین
littlest
عقب ترین
tiniest
ته سنگ
fewest
زیرترین
endmost
کمتر
rearmost
ثانوی
rock-bottom
جوان
undermost
نامشخص
nethermost
کم
lesser
پایین تر
secondary
درجه دوم
رتبه پایین تر
undistinguished
second-rate
lower-ranking