distribute
distribute - توزیع کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای به اشتراک گذاشتن چیزها بین گروهی از مردم، به ویژه به روشی برنامه ریزی شده
برای عرضه اجناس به مغازه ها و شرکت ها تا آنها بتوانند آن را بفروشند
پخش کردن چیزی در یک منطقه بزرگ
تا کالاها را پس از تولید در دسترس مشتریان قرار دهند
to divide up a company’s profits for a particular period of time and give them to shareholders in the form of DIVIDENDs or new shares
تقسیم سود یک شرکت برای یک دوره زمانی خاص و دادن آن به سهامداران به صورت سود سهام یا سهام جدید
دادن چیزی به چند نفر یا پخش کردن یا عرضه کردن چیزی
چیزی را بین چند یا چند نفر تقسیم کردن یا چیزی را در یک منطقه پخش یا پراکنده کردن
to give something to a large number of people for example a share of a company's profits to shareholders
دادن چیزی به تعداد زیادی از مردم، برای مثال سهمی از سود یک شرکت به سهامداران
to make a company's goods available to the public for example by transporting, storing, and selling them
برای در دسترس قرار دادن کالاهای یک شرکت برای عموم، به عنوان مثال، از طریق حمل، نگهداری و فروش آنها
جزوه یا بروشور کارمند با حقایق اساسی می تواند توزیع شود.
If women were evenly distributed across the spectrum of employment their pay levels would be much closer to those of men.
اگر زنان به طور مساوی در سراسر طیف اشتغال توزیع می شدند، سطح دستمزد آنها به مردان بسیار نزدیکتر می شد.
اقلام پزشکی بین خانواده های آسیب دیده از این بیماری همه گیر توزیع شده است.
وزن شما باید به طور مساوی بین هر دو پا تقسیم شود.
قیمت این نوار 19.95 دلار است و توسط American Video توزیع شده است.
صلیب سرخ توزیع مواد غذایی و پتو را در روستاهای منطقه سیل زده آغاز کرده است.
آژانس های امدادی از داوطلبان محلی می خواهند تا در توزیع غذا و دارو به آنها کمک کنند.
So they constantly demanded changes in the structure of government in the district in order to distribute power-and taxes-more equably.
بنابراین آنها دائماً خواستار تغییر در ساختار دولت در منطقه بودند تا قدرت و مالیات ها به طور عادلانه توزیع شود.
هدف این حزب توزیع مساوی تر قدرت بین مردم است.
نسخه هایی از این گزارش بلافاصله پس از جلسه توزیع شد.
هر پانل صدا را به طور مساوی در همه جهات پخش می کند.
ما باید تلاش کنیم تا ثروت کشور را به گونه ای توزیع کنیم که به کسانی که بیشتر به آن نیاز دارند کمک کنیم.
The National Science Foundation is responsible for distributing the grant money.
بنیاد ملی علوم مسئول توزیع پول کمک هزینه است.
If the receipt is distributed to shareholders as dividends then the capital base of the business has been eroded.
اگر رسید به عنوان سود سهام بین سهامداران توزیع شود، پایه سرمایه کسب و کار از بین رفته است.
اینها به طور گسترده در منطقه توزیع می شوند.
اعلامیه ها به طور گسترده توزیع شده است.
روزنامه به صورت رایگان توزیع می شود.
to distribute fliers/pamphlets/questionnaires
برای توزیع بروشور / جزوه / پرسشنامه
ویروس ها اغلب از طریق ایمیل توزیع می شوند.
The organization distributed food to the earthquake victims.
این سازمان بین زلزله زدگان غذا توزیع کرد.
این پول بین مدارس منطقه توزیع شد.
درآمد حاصله بین خیریه های محلی توزیع خواهد شد.
چه کسی محصولات ما را در بریتانیا توزیع می کند؟
شلوار جین علامت تجاری آنها فوراً به موفقیت رسید و به زودی در سراسر جهان توزیع شد.
اطمینان حاصل کنید که وزن شما به طور مساوی توزیع شده است.
موارد این بیماری به طور گسترده در سراسر اروپا توزیع شده است.
نسخه هایی از این کتاب به صورت رایگان در بین مدارس منطقه توزیع شد.
ما پول را به طور مساوی بین اعضای تیم تقسیم کردیم.
توزیع کمک به افراد نیازمند
مارک های توزیع شده در سطح ملی آب میوه
'Plastika' محصولات ما را در بریتانیا توزیع می کند.
این پنیر به طور انحصاری توسط Norland Inc وارد و توزیع می شود.
Hood distributes dairy products throughout the United States.
هود محصولات لبنی را در سراسر ایالات متحده توزیع می کند.
Generous workspaces must be well distributed throughout the library.
فضاهای کاری سخاوتمندانه باید به خوبی در سراسر کتابخانه توزیع شود.
افراد سیگاری به طور تصادفی در نمونه مصاحبه شده توزیع شدند.
این گیاه در سراسر جهان توزیع شده است.
این روند به طور گسترده توزیع شده است و فقط یک پدیده شهرهای بزرگ نیست.
بیش از 35000 گونه ارکیده در سراسر جهان توزیع شده است.
ثروت به طور مساوی بین گروه های سنی تقسیم نمی شود.
این کتاب ها به صورت رایگان در مدارس محلی توزیع می شود.
چند نفر به دلیل توزیع اعلامیه/ جزوه های نژادپرستانه (برای تماشاگران) دستگیر شدند.
The company aims eventually to distribute (= supply for sale) its products throughout China.
این شرکت قصد دارد در نهایت محصولات خود را در سراسر چین توزیع کند (= عرضه برای فروش).
غذا و پوشاک بین/بین سیل زدگان توزیع می شود.
مراکز خرید به طور گسترده در سراسر کشور توزیع شده اند.
Operating expenses are first paid from the fund's assets before any earnings are distributed to shareholders.
هزینه های عملیاتی ابتدا از دارایی های صندوق قبل از توزیع هر گونه سود بین سهامداران پرداخت می شود.
قرار بود 80 میلیون دلار بین طلبکاران شرکت توزیع شود.
allocate
اختصاص دهد
apportion
تقسیم
allot
اختصاص دادن
معامله
تقسیم کنید
اشتراک گذاری
بخش
نسبت دادن
prorate
جیره
ration
مناسب
ارسال
consign
پرداخت
disburse
انتشار
disseminate
مقدار زیادی
مته
mete
بسته
parcel
تقسیم بندی
partition
تقسیم کردن
ملاقات کردن
divvy up
بسته کردن
mete out
جیره بندی کردن
parcel out
به اشتراک گذاشتن
قطع کردن
ration out
مقدار زیادی از
اندازه گیری
تکه کردن
توزیع
دیووی
dispense
divvy
hoard
احتکار
نگاه داشتن
حفظ
گرفتن
withhold
خودداری کنید
accumulate
انباشتن
جمع کردن
amass
جمع آوری کنید
جمع آوری
نگه دارید
پنهان شدن
ذخیره کردن
stash
فروشگاه
پنهان کردن، پوشاندن
conceal
گردآوری
garner
اشتباه تخصیص دهد
misallocate
حافظه پنهان
cache
انبار کردن
stockpile
پیوستن
ترکیب کردن
رد کردن
انکار
تمرکز
دريافت كردن
متحد کردن
unite
به هم ریختن
disorganize
اجازه ندادن
disallow
راز
سرکوب کردن
suppress