poem

base info - اطلاعات اولیه

poem - شعر

noun - اسم

/ˈpəʊəm/

UK :

/ˈpəʊɪm/

US :

family - خانواده
poet
شاعر
poetry
شعر
poetic
شاعرانه
poetically
---
google image
نتیجه جستجوی لغت [poem] در گوگل
description - توضیح
  • a piece of writing that expresses emotions, experiences, and ideas, especially in short lines using words that rhyme (=end with the same sound)


    نوشته‌ای که احساسات، تجربیات و ایده‌ها را بیان می‌کند، به‌ویژه در سطرهای کوتاه با استفاده از کلماتی که هم قافیه هستند (= به همان صدا ختم می‌شوند)

  • a piece of writing that expresses emotions, experiences, and ideas, especially in short lines using words that rhyme


    نوشته ای که احساسات، تجربیات و ایده ها را بیان می کند، به ویژه در سطرهای کوتاه با استفاده از کلماتی که هم قافیه هستند.

  • a poem with 14 lines which rhyme with each other in a fixed pattern


    شعری با 14 بیت که با هم قافیه در یک الگوی ثابت

  • a type of Japanese poem with three lines consisting of five seven and five syllables


    نوعی شعر ژاپنی با سه بیت متشکل از پنج، هفت و پنج هجا

  • a short humorous poem that has five lines which rhyme


    شعر طنز کوتاهی که دارای پنج بیت قافیه است

  • a short poem or song especially for children, using words that rhyme


    یک شعر یا آهنگ کوتاه، به ویژه برای کودکان، با استفاده از کلمات قافیه


  • شعرها به طور کلی یا هنر نوشتن آنها

  • words arranged in the form of poetry


    کلماتی که در قالب شعر تنظیم شده اند

  • a set of poems by different people collected together in one book


    مجموعه ای از شعرهای افراد مختلف که در یک کتاب جمع آوری شده اند

  • a group of words or sentences that form one part of a poem


    گروهی از کلمات یا جملاتی که بخشی از یک شعر را تشکیل می دهند

  • a group of lines in a repeated pattern which form part of a poem


    گروهی از سطرها در یک الگوی تکراری که بخشی از یک شعر را تشکیل می دهد

  • a piece of writing in which the words are arranged in separate lines, often ending in rhyme, and are chosen for their sound and for the images and ideas they suggest


    نوشته ای که در آن کلمات در سطرهای جداگانه مرتب شده اند و اغلب به قافیه ختم می شوند و برای صدا و تصاویر و ایده هایی که پیشنهاد می کنند انتخاب می شوند.

  • a piece of writing in which the words are carefully chosen for the images and ideas they suggest and in which the sounds of the words when read aloud often follow a particular rhythmic pattern


    نوشته ای که در آن کلمات به دقت برای تصاویر و ایده هایی که پیشنهاد می کنند انتخاب می شوند و در آن صداهای کلمات هنگام خواندن با صدای بلند اغلب از یک الگوی ریتمیک خاص پیروی می کنند.

  • They should read a selection of material that includes short stories, novels, plays and poems.


    آنها باید مجموعه ای از مطالب را بخوانند که شامل داستان های کوتاه، رمان، نمایشنامه و شعر است.

  • Ever since her wonderful paintings and delightful poems have charmed adults and children the world over.


    از آن زمان، نقاشی های شگفت انگیز و اشعار لذت بخش او بزرگسالان و کودکان را در سراسر جهان مجذوب خود کرده است.

  • Indeed he is hateful throughout the Iliad, poem of war though it is.


    در واقع، او در سراسر ایلیاد، شعر جنگ، منفور است.

  • I think your work will get overripe unless more poems like this one begin to emerge.


    من فکر می کنم کار شما بیش از حد پخته می شود مگر اینکه شعرهای بیشتری مانند این شروع به ظهور کنند.

  • He collaborated with the likes of Jasper Johns and Larry Rivers, scribbling poems to match / mismatch their images.


    او با افرادی مانند جاسپر جانز و لری ریورز همکاری می‌کرد و اشعاری را می‌نوشت تا با تصاویر آن‌ها مطابقت یا عدم تطابق داشته باشد.

  • Wordsworth tells us that the poem refers to his daughter Catherine, who died in 1812.


    وردزورث به ما می گوید که این شعر به دخترش کاترین اشاره دارد که در سال 1812 درگذشت.

  • All time in this poem seems to be a running-down.


    به نظر می رسد که تمام زمان در این شعر در حال سقوط است.

example - مثال
  • His collected poems were published after the war.


    مجموعه اشعار او پس از جنگ منتشر شد.

  • a prose/an epic poem


    نثر / شعر حماسی

  • He dedicated the poem to his mother.


    او این شعر را به مادرش تقدیم کرد.

  • In his autobiographical poem ‘The Prelude’, Wordsworth describes his boyhood in the Lakes.


    وردزورث در شعر زندگی‌نامه‌ای خود «پیش‌لود» دوران کودکی خود را در دریاچه‌ها توصیف می‌کند.

  • She read the poem aloud.


    شعر را با صدای بلند خواند.

  • a poem about cultural differences


    شعری در مورد تفاوت های فرهنگی

  • a sentimental love poem


    یک شعر عاشقانه احساسی

  • a book of love poems


    کتاب شعرهای عاشقانه

  • The poet recited some of her recent poems.


    این شاعر چند شعر اخیر خود را قرائت کرد.

synonyms - مترادف
  • verse


    آیه

  • lyric


    متن آهنگ

  • ode


    قصیده

  • rhyme


    قافیه

  • limerick


    لیمریک

  • rune


    رون


  • ترانه


  • شعر

  • sonnet


    غزل

  • poesy


    شاعرانه

  • ballad


    تصنیف


  • ترکیب بندی

  • verselet


    verselet

  • lines


    خطوط


  • ضرب و شتم

  • quatrain


    رباعی

  • rime


    ریم

  • elegy


    مرثیه

  • epic


    حماسه


  • ایجاد

  • haiku


    هایکو

  • sestina


    سستینا

  • villanelle


    ویلانل

  • words


    کلمات


  • نوشتن

  • couplet


    دوبیتی

  • verse composition


    ترکیب آیه

  • metrical composition


    ترکیب متریک


  • قطعه شعر

  • blank verse


    آیه خالی

  • free verse


    شعر بی قافیه

antonyms - متضاد
  • prose


    نثر

لغت پیشنهادی

abdominal

لغت پیشنهادی

double

لغت پیشنهادی

teacher