unless
unless - مگر اینکه
conjunction - پیوستگی
UK :
US :
می گفت اگر چیز دیگری اتفاق نیفتد یا درست نباشد چیزی اتفاق می افتد یا درست می شود
مگر اینکه
used to say what will or will not happen if something else does not happen or is not true; except if
می گفت اگر چیز دیگری اتفاق نیفتد یا درست نباشد چه اتفاقی می افتد یا نمی افتد. مگر اینکه
مگر اینکه او یک احمق کامل باشد، می فهمد.
با من در دفتر تماس نگیرید مگر اینکه کاملاً ضروری باشد.
شیر به سرعت ترش می شود، مگر اینکه در یخچال نگهداری شود.
تا زمانی که هوا بهتر نشود، باید بازی را لغو کنیم.
حتما استعفا داده، مگر اینکه اخراجش کنند.
تور پنتاگون چندان هیجان انگیز نیست مگر اینکه از طرفداران ارتش باشید.
تا زمانی که سخت مطالعه نکنید در امتحانات خود موفق نخواهید شد.
شما برای مرخصی پولی دریافت نمی کنید مگر اینکه یادداشت پزشک داشته باشید.
من به آنها نمی گویم - مگر اینکه شما بگویید من می توانم.
مگر اینکه اشتباه کنم دیروز سر کار برگشته بود.
او هیچ سرگرمی ندارد - مگر اینکه تماشای تلویزیون را یک سرگرمی بنامید.
من با پنجره باز میخوابم مگر اینکه واقعا سرد باشد.
اگر اتفاق غیرمنتظره ای رخ ندهد، فردا می بینمت.
یک فنجان چای بنوشید - مگر اینکه نوشیدنی سرد را ترجیح دهید؟
شما نمی توانید کار پیدا کنید مگر اینکه تجربه داشته باشید (= فقط در صورت داشتن تجربه می توانید کار پیدا کنید).
Unless you call me to say you're not coming, I'll see you at the theatre (= I will see you there if you do not call to say you are not coming).
مگر اینکه به من زنگ بزنی که نمیآیی، تو را در تئاتر میبینم (= آنجا تو را میبینم اگر زنگ نزنی که نمیآیی).
او نمیرود مگر اینکه تو بروی (= اگر نروی، او هم نخواهد رفت، اما اگر تو بروی، او خواهد رفت).
You can’t get a job unless you’ve got the experience (= You can only get a job if you have experience).
شما نمی توانید شغلی پیدا کنید مگر اینکه تجربه داشته باشید (= فقط در صورت داشتن تجربه می توانید کار پیدا کنید).