master
master - استاد
noun - اسم
UK :
US :
کسی که در کاری بسیار ماهر است
مردی که بر خدمتکاران یا کارگران کنترل یا اختیار دارد
مرد صاحب سگ
سند، رکورد و غیره که از آن کپی تهیه می شود
یک معلم مرد
فرد عاقلی که دیگران عقاید و سخنانش را می پذیرند و از او پیروی می کنند
هنگام صحبت یا اشاره به یک پسر جوان استفاده می شود
شخصی که مسئول برخی از کالج های دانشگاهی در انگلستان است
کسی که مسئول یک کشتی است
یک مهارت یا زبان را آنقدر خوب یاد بگیرید که هیچ مشکلی با آن نداشته باشید
برای کنترل یک احساس قوی
کپی اصلی یک سند، ضبط و غیره همان چیزی است که از آن کپی می شود
مهمترین یا اصلی ترین
اصلی که از آن کپی تهیه شده است
کسی که در کاری که با دستانش انجام می شود بسیار ماهر است و می تواند آن را به افراد دیگر آموزش دهد
مهمترین یا اصلی ترین چیز
شخصی که صاحب یک حیوان، مراقبت و کنترل آن است
شخصی که خدمتکار یا برده ای دارد
فردی که بر یک موقعیت خاص کنترل دارد
ناخدای کشتی که کالا را حمل می کند
فردی که در یک کار یا فعالیت خاص بسیار ماهر است
نقاش معروف و بسیار ماهر
معلم مدرسه پسر
(در انگلستان) رئیس برخی از مدارس یا کالج های دانشگاهی
قبل از نام پسری که برای نامیدن آقا خیلی جوان است استفاده می شود.
نسخه اصلی چیزی که می توان از آن کپی تهیه کرد
برای یادگیری کنترل یک احساس یا احساس
یاد بگیرند که چگونه کاری را به خوبی انجام دهند
فوق العاده ماهر
extremely skilled
شخصی که چیزی یا کسی را کنترل می کند
آنها در ترس از ارباب خود زندگی می کردند.
رابطه آنها رابطه ارباب و بنده بود.
پلیس باید از اربابان سیاسی خود اطاعت می کرد.
بسیاری از کشورها در تلاش بودند تا اربابان استعماری خود را از خود دور کنند.
او دیگر استاد آینده خود نبود.
استاد مبدل
استاد حرفه اش
استاد بازی سرویس و والی
استاد در مدیریت پول
نمایشگاهی از آثار استاد فرانسوی مونه
استادان بزرگ امپرسیونیسم
این پرتره اثر یک استاد شناخته شده است.
او فوق لیسانس مدیریت بازرگانی دارد.
او دارای مدرک کارشناسی ارشد روزنامه نگاری است.
کارشناسی ارشد هنر/علوم
سگ جان اربابش را نجات داد.
حتی حیوانات هم میدانستند که اربابانشان هیجانزده هستند.
اسب ها ارباب خود را آرام تماشا کردند.
استاد فیزیک
او در چندین مدرسه رقص استاد باله بود.
نسخه اصلی
استاد کالج ولفسون
بازدید کننده خواست تا صاحب خانه را ببیند.
پدرش یک برده ثروتمند ویرجینیا بود.
به عنوان مردمی برده شده، بقای آنها در گرو اطاعت از اربابشان بود.
افراد فاسدی که به هر اربایی خدمت می کنند
استادان جدید شهر در خیابان های متروک گشت می زنند.
آن غول های صنعت، اربابان جهان
سرنوشت می تواند یک استاد بی رحم باشد.
ما ارباب سرنوشت خود باقی می مانیم.
چاپلین، استاد بزرگ کمدی فیزیکی
lord
خداوند
رئیس
سر
ruler
خط كش
کاپیتان
کارگردان
فرمانده
مدیر
ارباب
overlord
کنترل کننده
controller
فرماندار
رهبر
ناظر
overseer
سرپرست
superintendent
کارفرما
اصلی
headman
سرکارگر
هونچو
foreman
پادشاه
honcho
سوزرین
liege
سکان دار
monarch
شاه سنجاق
sovereign
مسئول وظیفه
suzerain
گفر
helmsman
kingpin
skipper
taskmaster
commandant
gaffer
servant
خدمتگزار
دستیار
lackey
لاکی
برده
server
سرور
underling
زیر دست
کارگر
attendant
خدمتکار
butler
فلانکی
flunkey
یاور
helper
خانه دار
housekeeper
مینیون
minion
موضوع
servitor
رعیت
ابیگیل
vassal
حامل
abigail
تخت خواب
bearer
چارلدی
bedder
دختر زن
charlady
پاک کننده
charwoman
کارمند
cleaner
پیاده
استخدام
footman
پسر خانه
handmaid
خدمتکار خانه
hireling
houseboy
housemaid
houseman
maid
maidservant