captain
captain - کاپیتان
noun - اسم
UK :
US :
ملوان مسئول یک کشتی، یا خلبان مسئول یک هواپیما
یک افسر نظامی با درجه نسبتاً بالا
کسی که یک تیم یا گروه دیگری از مردم را رهبری می کند
برای رهبری گروه یا تیمی از افراد و کاپیتان آنها
مسئول کشتی، هواپیما و غیره
رهبر یک تیم ورزشی
مسئول یک کشتی یا یک هواپیما
an officer's rank in the British army or navy, or in the US air force Marine Corps, Coast Guard or the US police and fire departments
درجه افسری در ارتش یا نیروی دریایی بریتانیا، یا در نیروی هوایی ایالات متحده، تفنگداران دریایی، گارد ساحلی، یا پلیس و ادارات آتش نشانی ایالات متحده
رهبری و کاپیتان یک تیم، گروه نظامی، کشتی یا هواپیما
a naval officer of high rank above a commander or a military officer of middle rank above a lieutenant
یک افسر نیروی دریایی با درجه عالی، بالاتر از یک فرمانده، یا یک افسر نظامی با درجه متوسط، بالاتر از یک ستوان
کاپیتان فردی است که مسئول یک کشتی یا هواپیما است.
کاپیتان همچنین افسر پلیس یا آتش نشانی است.
یک کاپیتان همچنین رهبر یک تیم ورزشی است.
Nicholas Helias, administrative captain at police headquarters in Concord.
نیکلاس هلیاس، کاپیتان اداری در مقر پلیس در کنکورد.
من فقط آن دسته از آزمونهایی را در نظر گرفتهام که هر دو با هم ظاهر شدهاند، زمانی که یکی کاپیتان بوده است.
It took them five overs to score their first run and they were only saved from disaster by captain Allan Lamb.
پنج اور طول کشید تا اولین ران خود را به ثمر برسانند و تنها توسط کاپیتان آلن لمب از فاجعه نجات یافتند.
شلی کاپیتان تیم دختران امسال است.
من می گویم، من ناخدای سوار بر اسب هستم.
در نهایت کاپیتان علامت کمربند ایمنی را خاموش کرد.
شونا کاپیتان تیم والیبال است.
کاپیتان انگلیس کیست؟
ما امروز مثل یک تیم لیگ کوچک بازی کردیم و من کاپیتان آن تیم بودم.
کاپیتان باید در نیمه تمام به تیمش صحبت کرده باشد.
آشپز کاپیتان
کاپیتان دستور ترک کشتی را داد.
ناخدای کشتی آنها را دعوت کرد تا سر میز خود ناهار بخورند.
کاپیتان هواپیما از قبل آمدن ما را اعلام کرده بود.
شوهرش ناخدای کشتی بود.
کاپیتان جونز و کمک خلبانش
کاپیتان لنس پرایس
او از آن زمان تا کنون به درجه کاپیتانی ارتقا یافته است.
پدرش کاپیتان ارتش بود.
او کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس است.
او به تازگی کاپیتان تیم شده است.
انتصاب کاپیتان سابق تیم ملی انگلیس به عنوان سرمربی جدید این تیم باعث افزایش روحیه خواهد شد.
داشتن یک دروازه بان به عنوان (کاپیتان) یک تیم فوتبال غیرعادی است.
این کاپیتان شما صحبت می کند. انتظار داریم تا یک ساعت دیگر در فرودگاه اوزاکا کانسای فرود بیاییم.
کاپیتان دستوراتش را به او داد.
Captain Lane/Alex Lane
کاپیتان لین/الکس لین
Yes Captain.
بله کاپیتان
او سه سال کاپیتان تیم هاکی روی یخ کانادا بود.
او کاپیتان تیم قایقرانی زنان است.
رئیس
سر
رهبر
کارگردان
استاد
شاه سنجاق
kingpin
فرمانده
سرکارگر
foreman
سرپرست
headman
اصلی
supervisor
هونچو
اجرایی
honcho
مسئول وظیفه
کاپیتان
taskmaster
بزرگ
skipper
سکاندار
bigwig
جفی
helmsman
فیگور
jefe
افسر
figurehead
مدیر عامل
chieftain
مالک
commandant
جست و خیز کردن
قدرت
CEO
معشوقه
exec
کاهونا
skip
mistress
kahuna
Capt.