belt
belt - کمربند
noun - اسم
UK :
US :
a band of leather cloth etc that you wear around your waist to hold up your clothes or for decoration
نواری از چرم، پارچه و غیره که به دور کمرتان میبندید تا لباسهایتان را بالا نگه دارید یا برای تزئین
مساحت وسیعی از زمین که دارای ویژگی های خاصی است یا افراد خاصی در آن زندگی می کنند
نوار دایره ای از چیزی مانند لاستیک که بخش هایی از ماشین را به هم متصل یا حرکت می دهد
ضربه محکم به کسی یا چیزی
برای رفتن به جایی بسیار سریع
بستن چیزی با تسمه
نواری از چرم یا موادی که به دور کمر برای حمایت از لباس یا برای تزئین پوشیده می شود
a flat strip of material in a machine that moves along continuously to keep another part turning, or to keep objects on it moving along
یک نوار مسطح از مواد در یک ماشین که به طور مداوم در امتداد حرکت می کند تا قسمتی دیگر را بچرخاند یا اشیاء روی آن را در حرکت نگه دارد.
an area usually just outside a city where a particular group of people live such as the commuter belt and the stockbroker belt or an area that is known for a particular characteristic such as the cotton belt (= an area where cotton is grown)
یک منطقه، معمولاً درست خارج از یک شهر، که در آن گروه خاصی از مردم زندگی می کنند، مانند کمربند رفت و آمد و کمربند دلال بورس، یا منطقه ای که به ویژگی خاصی معروف است، مانند کمربند پنبه ای (= منطقه ای که در آن پنبه است. رشد کرده)
ضربه محکم یا مشت
(مخصوصاً وسیله نقلیه) برای حرکت با سرعت زیاد
ضربه زدن به کسی یا چیزی سخت، مخصوصاً با خشونت
بستن چیزی با کمربند
نواری از چرم یا مواد دیگری که دور کمر بسته می شود
تسمه همچنین یک نوار پیوسته از مواد است که به عنوان بخشی از یک ماشین حرکت می کند.
an area that is known for a particular characteristic
منطقه ای که برای یک ویژگی خاص شناخته شده است
کمربند نیز منطقه ای است که نوع خاصی از آب و هوا دارد.
او به امید الهام در اطراف جستجو می کرد و سنجاق ها و مهره ها و کمربندها را دور می انداخت.
گروور کمربندش را کمی شل کرد.
کمربندش را در آورد و با آن شروع به زدن کریسی کرد.
B شلوار شیک با چینهای جلو معکوس، حلقههای کمربند و چرخش.
تسمه پمپ شل بود.
کمربند خورشیدی بیان می کند
کمربند، مانند گردنبند پوست خرس من که تا حدودی ناخوشایند زیر پیراهنم بسته ام، ارزش معنوی دارد.
The belt like my bearskin necklace which I am wearing somewhat uncomfortably under my shirt has spiritual value.
درعوض، دانشجویانی که با برخی از اعتبارات دانشگاهی جامعه وارد محوطه دانشگاه می شوند، می توانند زودتر فارغ التحصیل شوند.
Instead students who arrive on campus with some community college credits under their belt can graduate early.
انجام دادن / بستن / سفت کردن یک کمربند
یک سگک کمربند
یک کمربند چرمی میخ دار
دور کمرش کمربند بسته بود.
کمربند ذرت/صنعتی کشور
ما در کمربند رفت و آمد زندگی می کنیم.
کمربند باریکی از درختان
یک کمربند باران در سراسر کشور در حال حرکت است
Towns in the country's industrial belt were particularly affected by the recession.
شهرهایی که در کمربند صنعتی کشور قرار دارند به ویژه از رکود متاثر شدند.
او یک کمربند فوق العاده به توپ داد.
که مشخصا زیر کمربند بود!
خط مشی کمربند و بریس
او در حال حاضر چند برد خوب زیر کمربند خود دارد.
با افزایش قیمت بیشتر کالاها، همه مجبورند کمربند خود را ببندند.
نیاز به بستن بیشتر کمربند وجود دارد.
کمربندش را محکم دور کمرش بست.
آنقدر غذا خورده بود که مجبور شد کمربندش را یکی دو تا باز کند.
یک کمربند فن
یک تسمه نقاله
یک کمربند روی فک
ماشین در امتداد/پایین جاده کمربند میبست.
کمربند به صورتش بست.
کمربندم را محکم بستم.
یک کمربند چرمی مشکی
کمربند ذرت (= منطقه ای که برای کشت ذرت شناخته شده است)
او با کمربند توپ را از پارک خارج کرد تا یک بازی خانگی داشته باشد.
girdle
کمربند
waistband
کمر بند
ceinture
سنتور
cincture
سینکچر
strap
بند
باند
cummerbund
دست و پا گیر
cumberbund
بند کشی
drawstring
ارسی
sash
بالدریک
baldric
دور
girth
سستوس
cestus
سینگولوم
cingulum
obi
obi
منطقه
الزام آور
binding
گروه حامی
supporting band
کمربند خود
self-belt
کراوات
نوار
طناب
cord
رشته
تانگ
filetUS
thong
filletUK
filetUS
افسار
filletUK
توری
leash
شلاق زدن
lace
whip