around
around - دور و بر
preposition - حرف اضافه
UK :
US :
اطراف یا در هر طرف چیزی یا کسی
حرکت در یک دایره
در یا به بسیاری از مکان ها یا قسمت های یک منطقه
در منطقه ای نزدیک به یک مکان یا شخص
اگر کسی یا چیزی در اطراف است، جایی در جایی است که شما هستید
در طرف دیگر چیزی یا به طرف دیگر آن بدون عبور از آن یا از روی آن
می گفت کسی یا چیزی می چرخد به طوری که در جهت مخالف قرار می گیرد
هنگام حدس زدن عدد، مقدار، زمان و غیره، بدون اینکه دقیق باشد استفاده می شود
موجود
if something is organized around a particular person or thing it is organized according to their needs, wishes, ideas etc
اگر چیزی حول یک شخص یا چیز خاص سازماندهی شود، بر اساس نیازها، خواسته ها، ایده ها و غیره آنها سازماندهی می شود
برای نشان دادن اینکه کسی وقت خود را در مکانی می گذراند بدون اینکه کار مفیدی انجام دهد استفاده می شود
راه دور زدن یک موقعیت یا مشکل، راهی برای حل آن یا اجتناب از آن است
به افراد یا موقعیت های دیگر
برای نشان دادن طول یک خط اطراف چیزی استفاده می شود
in a position or direction surrounding, or in a direction going along the edge of or from one part to another (of)
در موقعیت یا جهت اطراف، یا در جهتی که در امتداد لبه یا از یک قسمت به قسمت دیگر (از) می رود.
به منظور روبرو شدن در جهت مخالف
موقعیت یا حرکت در یک مکان یا نزدیک آن، اغلب بدون جهت، هدف یا نظم مشخص
در مکانی که هستید؛ نزدیک جایی که هستید
موجود یا موجود در یک مکان
مربوط به چیزی
تقریبا
در یک موقعیت یا جهت اطراف، در امتداد خارج، یا از یک قسمت به قسمت دیگر
در یا به بسیاری از نقاط یا همه جهات
قرار گرفتن یا حرکت در یا نزدیک یک مکان
about; approximately
در باره؛ تقریبا
تمام لباس های خود را در اطراف خود رها نکنید.
ساعت 11:30 شب بود و کسی آنجا نبود.
از آنجایی که اولین روز شما در اینجاست، آیا می خواهید من را به شما نشان دهم؟
ماشین را می چرخانم و تو را از در می گیرم.
هنگامی که جنسن سالن دادگاه را ترک کرد، خبرنگاران در اطراف جمع شدند.
من فکر می کنم B-52 بهترین گروه در آن زمان بود.
خانه در اطراف یک حیاط مرکزی ساخته شده است.
دست هایش را دور او انداخت.
خانه ما همین نزدیکی است.
اتوبوس دور پیچ آمد.
باید راهی برای حل مشکل وجود داشته باشد.
آنها در اطراف دریاچه قدم زدند.
آنها در شهر قدم زدند و به دنبال جایی برای غذا خوردن بودند.
I can't arrange everything around your timetable!
من نمی توانم همه چیز را بر اساس جدول زمانی شما ترتیب دهم!
او مشکلاتی در مورد غذا و رژیم دارد.
سوالات زیادی پیرامون انگیزه او وجود دارد.
زمین به دور خورشید می گردد.
آنها دور / گوشه ای زندگی می کنند.
We travelled round/around India.
ما به دور / دور هند سفر کردیم.
وقتی من وارد شدم چرخید/ دور زد.
بچه ها در حال دویدن در اطراف / دور / در بیرون بودند.
تمام روز منتظر دیدنش بودم.
حوالی / حدود ساعت 8 رفتیم.
دور میز نشستیم.
دستش را دور او انداخت.
ازدحام جمعیت اطراف محل حادثه جمع شده بود.
روسری به گردنش انداخته بود.
ماه دور زمین می چرخد.
کنار ساختمان قدم زدم.
بچه ها دور اتاق می رقصیدند.
من یک سال را صرف سفر در سراسر آفریقا و آسیا کردم.
مجموعه موزه شامل آثار هنری از سراسر جهان است.
او یک بشقاب بیسکویت را در اطراف (= از یک نفر به دیگری) رد کرد.
این ویروس در اطراف (= از فردی به فرد دیگر) در حال گردش بوده است.
با رفتن اتوبوس، او چرخید و برای ما خداحافظی کرد.
دور خودم چرخیدم تا ببینم چه کسی پشت سرم است.
او همیشه لباس هایش را در اطراف (روی زمین) رها می کند.
در سراسر
در باره
هر کجا
گرد
بر فراز
از طریق
سراسر
encompassing
شامل
neighbouringUK
همسایه انگلستان
neighboringUS
همسایه ایالات متحده
در هر طرف
به این سو و آن سو
همه جا
به هر جهت
در تمام جهات
در این منطقه
از همه طرف
اینجا و آنجا
پسیم
passim
روشن
به صورت کامل
همه جا در
از آغاز تا انتها
از شروع تا پایان
عقب و جلو
در طول و عرض
از همه لحاظ
درون و بیرون
از طریق کل
دور و گسترده
