bout
bout - مبارزه
noun - اسم
UK :
US :
مدت زمان کوتاهی که در طی آن کارهای زیادی انجام می دهید، به خصوص کاری که برای شما بد است
مسابقه بوکس یا کشتی
در باره
یک دوره کوتاه بیماری یا درگیری در یک فعالیت
برخی از تأخیرهای بین مسابقات آزاردهنده بود، اما پس از شروع درگیری، عمل هرگز کند نشد.
اگر این نیز مساوی باشد، هر کاپیتان تیم نماینده ای را برای مبارزه در یک مسابقه تعیین کننده انتخاب می کند.
Some of the delays between bouts were annoying, but action never slowed down once the fighting began.
سیلوی ظالم، سیلوی دوران مشروب خواری و مواد مخدر.
حملات عطسه برای چند روز ادامه یافت و همراه با لرز و حملات سرفه بود.
شما فقط می توانید حدس بزنید که لویی اسپینوزا وزن پر وزن فینیکس در این مسابقه چگونه عمل می کرد.
آنها بعد از مشروب خوردن با هم دعوا کرده بودند.
آخرین دوره تورم
در ماه های اخیر تورم شدیدی رخ داده است.
ورزش منظم بهتر از دوره های گاه به گاه فعالیت های شدید است.
یک حمله شدید آنفولانزا/سرفه
او گاهی اوقات دچار حملات افسردگی می شد.
یک حمله با آنفولانزا
یک مسابقه کاراته دو یا سه دقیقه طول می کشد.
این مسابقات به عنوان یکی از بهترین مسابقات سنگین وزن در چند وقت اخیر مورد ستایش قرار گرفت.
دکتر بعد از راند نهم مبارزه آنها را متوقف کرد.
زمستان گذشته دچار آنفولانزا شدم.
او به تازگی از یک دوره شدید آنفولانزا بهبود می یابد.
یک حمله آنفولانزا
او از حملات دوره ای جنون رنج می برد.
یک دوره نوشیدن الکل (= دوره کوتاه نوشیدن الکل زیاد)
او یک قهرمان سابق سنگین وزن است و انتظار می رود به راحتی در این مسابقه پیروز شود.
او در کودکی حملات تب داشت.
spell
هجی کردن
مناسب
جلسه
دوره زمانی
دور زدن
گرد
اجرا کن
stint
دوره
کش آمدن
زمان
چرخه
دسترسی داشته باشید
حمله کنند
burst
ترکیدن
مورد
seizure
seizure
محاصره
siege
مدت، اصطلاح
سر و صدا
flurry
فاصله
interval
پچ
توالی
سه
sesh
نقطه
ولگردی و قانونی شکنی
spree
جهش
spurt
خط
streak
برو
تغییر مکان
اشک
stagnation
رکود
نگهداری
باقی مانده
inertia
اینرسی
idleness
بیکاری، تنبلی
inaction
بی عملی
stoppage
توقف
cessation
عدم فعالیت
inactivity
آرام گرفتن
repose