cycle
cycle - چرخه
noun - اسم
UK :
US :
چرخه ای
به صورت چرخه ای
تعدادی از رویدادهای مرتبط که بارها و بارها به ترتیب مشابه اتفاق میافتند
یک دوچرخه یا موتور سیکلت
مدت زمان مورد نیاز ماشین برای اتمام یک فرآیند
گروهی از آهنگ ها، شعرها و غیره که همه در مورد یک رویداد مهم خاص هستند
برای سفر با دوچرخه
برای پشت سر گذاشتن یک سری رویدادهای مرتبط بارها و بارها، یا کاری برای انجام این کار
مجموعه ای از رویدادها که به ترتیبی اتفاق می افتد که مرتباً تکرار می شود
a bicycle
یک دوچرخه
گروهی از رویدادها که به ترتیب خاصی اتفاق میافتند، یکی پس از دیگری اتفاق میافتند و اغلب تکرار میشوند
یکی از یک سری حرکاتی که ماشین انجام می دهد
a group of plays, poems, songs, etc. written by one person and connected with each other by dealing with the same characters or ideas
مجموعهای از نمایشنامهها، شعرها، ترانهها و غیره که توسط یک نفر نوشته شده و با پرداختن به شخصیتها یا ایدههای مشابه با یکدیگر مرتبط میشوند.
In baseball if a player hits for the cycle they hit a single (= a hit that allows them to reach first base), a double (= a hit that allows them to reach second base), a triple (= a hit that allows them to reach third base), and a home run (= a hit that allows them to run around all four bases) in the same game
در بیسبال، اگر بازیکنی برای چرخه ضربه بزند، یک ضربه تکی (= ضربه ای که به او اجازه می دهد به پایه اول برسد)، یک دابل (= ضربه ای که به آنها اجازه می دهد به پایه دوم برسند)، یک تریپل (= ضربه ای که به او اجازه می دهد تا به پایه دوم برسد). به آنها اجازه می دهد تا به پایه سوم برسند) و یک هوم ران (= ضربه ای که به آنها امکان می دهد در اطراف هر چهار پایه بدوند) در یک بازی
برای دوچرخه سواری
to go through or repeat a cycle (= a series of events that happen in the same order one after the other and are often repeated)
طی کردن یا تکرار یک چرخه (= مجموعه ای از رویدادهایی که به ترتیب یکی پس از دیگری اتفاق می افتند و اغلب تکرار می شوند)
شکل کوتاه دوچرخه
a complete set of events that repeat themselves regularly in the same order or a regularly repeated period of time
مجموعه کاملی از رویدادها که به طور منظم به ترتیب مشابه یا یک دوره زمانی منظم تکرار می شوند
مجموعهای از رویدادها که به ترتیب خاصی اتفاق میافتند، یکی پس از دیگری و اغلب تکرار میشوند
a pattern of successful periods followed by less successful periods that often happens in an industry a market a business etc.
الگویی از دوره های موفق و به دنبال آن دوره های کمتر موفق که اغلب در یک صنعت، یک بازار، یک تجارت و غیره اتفاق می افتد.
یک دوره موفق، دوره شکست و غیره که بخشی از یک سریال معمولی است
یک دوره زمانی منظم که طی آن یک فعالیت، کار و غیره انجام می شود
دوچرخه سواری: یک دوچرخه از فروشگاه ورزشی مرکزی که همه روزه به جز یکشنبه باز است، کرایه کنید.
Food symbolises many things in this film but the recurring image is of a cycle of fleshly decay fuelled by appetite.
غذا نماد بسیاری از چیزها در این فیلم است، اما تصویر تکراری چرخه ای از پوسیدگی بدن است که توسط اشتها تغذیه می شود.
زمینه سازی و پاکسازی خوش بینانه ای که چرخه ای از این دست فراهم می کند.
For technical reasons spatial frequency is expressed in cycles per degree rather than cycles per centimetre.
به دلایل فنی، فرکانس مکانی به جای چرخه در سانتیمتر، بر حسب سیکل در درجه بیان میشود.
چهارده روز طول چرخه زندگی از تخم تا لارو تا شفیره تا بالغ است.
The pun fits all sorts of natural and unnatural phenomena, from lunar cycles to a nostalgic yearning to see Elvis again.
جناس با انواع پدیده های طبیعی و غیرطبیعی، از چرخه های ماه گرفته تا اشتیاق نوستالژیک برای دیدن دوباره الویس، مطابقت دارد.
این ماشین لباسشویی دارای چرخه 28 دقیقه ای می باشد.
چرخه آهنگ در مورد بهار
او با دوچرخه به خانه می رفت که با یک کامیون تصادف کرد.
یکشنبه رفتیم دوچرخه سواری.
بسیاری از مردم با اتومبیل یا دوچرخه وارد شدند.
آنها سفر خود را با چرخه کامل کردند.
هر کسب و کاری چرخه هایی را طی می کند.
چرخه فصل ها
بحث این است که اقدامات تلافی جویانه به سادگی چرخه خشونت را تداوم می بخشد.
آنها نتوانستند چرخه شکست برداشت، کمبود مواد غذایی، افزایش قیمت و بدبختی را بشکنند.
نامزدهای پیشتاز عموماً در اوایل چرخه انتخابات خود را تثبیت می کنند.
درصد کاهش رتبه شرکت ها برای این نقطه در چرخه اقتصادی معمول بود.
مراحل مختلف چرخه سلولی
هشت چرخه در ثانیه
چرخه آبکشی (= در ماشین لباسشویی)
زندگی یک چرخه طبیعی است، درست مانند تغییر فصول.
نر و ماده بالغ جفت می شوند، ماده تخم می گذارد و چرخه از نو شروع می شود.
بازار اروپا به سادگی در حال عبور از یک چرخه اقتصادی است.
تعداد جوجه های تولید شده در هر چرخه پرورش از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است.
این چرخه از رویدادها به طور مداوم تکرار می شود.
برای تکمیل چرخه، اکسیژن لازم است.
نمودار چرخه آب
در این نقطه از چرخه
گرفتار چرخه معیوب پرخوری و رژیم گرفتن
بخشی از چرخه تولد و مرگ
چرخه 76 ساله خورشیدی
چرخه سالانه جشنواره های کلیسا
women with irregular menstrual cycles
زنان با چرخه قاعدگی نامنظم
با این قطار نمی توان دوچرخه سواری کرد.
هزار نفر در بزرگترین مسابقه دوچرخه سواری منطقه شرکت کردند.
چرخه زندگی یک پروانه
آنها در یک چرخه خشونت گرفتار شده اند.
چرخه چرخش ماشین لباسشویی
انقلاب
rotation
چرخش
دایره
گرد
whirl
چرخیدن
چرخ
circuit
جریان
loop
حلقه
orbit
مدار
دور زدن
پیروت
twirl
پیچ
gyration
دامان
رول
pirouette
قرقره
turning
دور چرخشی
سیم پیچی
gyre
باد
منحنی
reel
پیچش
circumvolution
حلقه زدن
circulation
چرخه کامل
winding
گردان
حاشیه
curve
twisting
circling
swirl
revolving
perigon