hire

base info - اطلاعات اولیه

hire - استخدام

verb - فعل

/ˈhaɪər/

UK :

/ˈhaɪə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [hire] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • She was hired three years ago.


    او سه سال پیش استخدام شد.

  • The firm has a proud record of hiring disabled people.


    این شرکت سابقه پر افتخاری در استخدام افراد معلول دارد.

  • He does the hiring and firing in our company.


    او کار استخدام و اخراج را در شرکت ما انجام می دهد.

  • We’re not hiring right now.


    ما الان استخدام نمی کنیم

  • to hire a lawyer/detective


    برای استخدام وکیل/کارآگاه

  • They hired a firm of consultants to design the new system.


    آنها یک شرکت مشاور را برای طراحی سیستم جدید استخدام کردند.

  • Workers were hired by the day.


    کارگران روز به روز استخدام می شدند.

  • She was hired by the campaign as a foreign-policy adviser.


    او توسط کمپین به عنوان مشاور سیاست خارجی استخدام شد.

  • You will need to hire yourself an accountant and a lawyer.


    شما باید یک حسابدار و یک وکیل استخدام کنید.

  • to hire a room/studio


    برای اجاره اتاق/استودیو

  • We hired a car from a local firm.


    ما یک ماشین از یک شرکت محلی کرایه کردیم.

  • The entire workforce was laid off and a fresh one promptly hired.


    کل نیروی کار بیکار شدند و یک نفر جدید به سرعت استخدام شد.

  • Who is responsible for hiring and firing around here?


    چه کسی مسئول استخدام و اخراج در اینجاست؟


  • ما فقط می خواهیم نیروی ثابت استخدام کنیم.

  • His killer was a 16-year-old hired assassin.


    قاتل او یک قاتل اجیر شده 16 ساله بود.

  • The television studio couldn't afford to hire a top-notch cast.


    استودیوی تلویزیونی توان استخدام یک بازیگر درجه یک را نداشت.

  • When I bought my first house I hired an interior decorator.


    وقتی اولین خانه ام را خریدم، یک دکوراتور داخلی استخدام کردم.

  • Asparagus grows faster at higher temperatures.


    مارچوبه در دماهای بالاتر سریعتر رشد می کند.

  • Can we hire a car here?


    آیا می توانیم اینجا ماشین کرایه کنیم؟

  • Look! There are rowing boats for hire on the lake!


    نگاه کن قایق های پارویی برای کرایه در دریاچه وجود دارد!

  • We can hire bikes for a day to explore the town.


    می‌توانیم برای یک روز دوچرخه کرایه کنیم تا شهر را بگردیم.

  • We don’t own our TV, we rent it.


    ما تلویزیون خود را نداریم، آن را اجاره می کنیم.

  • Do you hire out bikes?


    آیا دوچرخه کرایه می کنید؟

  • We rent out rooms in our house to students.


    ما اتاق های خانه خود را به دانش آموزان اجاره می دهیم.


  • اجازه دادن

  • For rent.


    برای اجاره.

  • We hired a new secretary.


    منشی جدید استخدام کردیم.

  • Bikes for hire.


    دوچرخه برای کرایه.

  • Bicycles can be hired from several local shops.


    دوچرخه را می توان از چندین مغازه محلی کرایه کرد.

  • Ski equipment can be hired locally.


    تجهیزات اسکی را می توان به صورت محلی استخدام کرد.

  • What's the cost of hiring by the day?


    هزینه استخدام روزانه چقدر است؟

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • رد


  • آتش

  • sack


    گونی

  • axUS


    axUS

  • axeUK


    axeUK

  • discharge


    تخلیه


  • رهایی

  • bounce


    جهش


  • برداشتن


  • بازنشسته شدن

  • terminate


    خاتمه دادن


  • رها کردن

  • expel


    اخراج کردن

  • can


    می توان


  • چکمه


  • اضافی کردن

  • oust


    رد کردن


  • چمن

  • make redundant


    از دست دادن


  • بیرون انداختن

  • turf


    رد صلاحیت


  • بیکار کردن

  • eject


    مرخصی

  • disqualify


    بوت کردن

  • disemploy


    خلاص شدن از شر

  • furlough


    لغو


  • صندوقدار



  • cancel


  • cashier


لغت پیشنهادی

astronomer

لغت پیشنهادی

mentor

لغت پیشنهادی

bounden duty