retire
retire - بازنشسته شدن
verb - فعل
UK :
US :
معمولاً به این دلیل که به سن خاصی رسیده اید، کار را متوقف کنید
از کسی بخواهید که کار خود را متوقف کند، معمولاً به دلیل بیماری
برای رفتن به یک مکان آرام
هنگامی که هیئت منصفه در دادگاه حقوقی بازنشسته می شود، آنها برای بررسی اینکه آیا کسی مجرم است یا خیر، کنار می روند
برای متوقف کردن رقابت در یک بازی یا مسابقه به دلیل شکست یا مصدومیت
برای رفتن به رختخواب
برای عقب نشینی از یک نبرد پس از شکست
در پایان عمر کاری خود کار را متوقف کنید
اخراج شخصی که به پایان عمر کاری خود نزدیک است
if a company retires bonds, shares etc it buys them back from investors and takes them off the market
اگر شرکتی اوراق قرضه، سهام و غیره را بازنشسته کند، آنها را از سرمایه گذاران پس می گیرد و از بازار خارج می کند.
برای پرداخت کامل وام
if the jury in a court case retires, it goes to a separate room to decide its VERDICT (=whether someone is guilty or not)
اگر هیئت منصفه در یک پرونده دادگاه بازنشسته شود، برای تصمیم گیری در مورد رای خود به اتاقی جداگانه می رود (= گناهکار است یا نه)
کار خود را ترک کنید یا به دلیل کهولت سن یا بیماری دست از کار بکشید
توقف شرکت در مسابقه یا مسابقه به دلیل بیماری یا جراحت
to make someone leave their job usually at a time when they are near to the age at which they would normally stop working or because of illness
وادار کردن کسی کار خود را ترک کند، معمولاً در زمانی که نزدیک به سنی است که معمولاً کار را متوقف می کند یا به دلیل بیماری
برای ترک یک اتاق یا گروهی از افراد و رفتن به مکانی آرام یا خصوصی
کار خود را ترک کنید یا به دلیل رسیدن به سن خاصی یا به دلیل بیماری، کار خود را متوقف کنید، یا باعث توقف کار یا استفاده شخصی یا چیزی شوید.
to leave your job or stop working because of having reached a particular age or because of ill health or to cause someone or something to stop being employed or used
بازنشستگی نیز به معنای به رختخواب رفتن است.
کار خود را ترک کنید یا کار خود را متوقف کنید، معمولاً به دلیل سن یا بیماری
اگر کارفرما یک کارمند را بازنشسته کند، کارمند را مجبور می کند کار خود را ترک کند، معمولاً به این دلیل که نزدیک به سنی است که معمولاً کار را متوقف می کند یا به دلیل بیماری.
if an employer retires an employee they make the employee leave their job usually because they are near the age at which they would normally stop working or because they are ill
برای بازپرداخت کامل یک بدهی یا وام
از کار انداختن ماشین یا قطعه ای از تجهیزات به دلیل قدیمی بودن و دیگر مفید نبودن
استیونز در ۷۵ سالگی قصد بازنشستگی ندارد.
هر کس باید در هنگام بازنشستگی حق بازنشستگی داشته باشد.
خانم دیویس پس از 45 سال کار در شرکت بازنشسته شد.
او ده سال پیش به عنوان مدیر بازنشسته شد، اما هنوز هم کمک زیادی برای جمع آوری کمک های مالی برای مدرسه انجام می دهد.
اگر در 50 سالگی بازنشسته شوید، مستمری کامل خود را دریافت نخواهید کرد.
پدرم در 65 سالگی بازنشسته شد.
کاپیتان ساعت ده با یک لیوان ویسکی بازنشسته شد.
ویل که اکنون به دهه هفتاد زندگی خود نزدیک شده بود، می خواست بازنشسته شود، اما پس انداز آنها برای اجازه دادن به او کافی نبود.
Will now approaching his seventies, wanted to retire but their savings were insufficient to allow him to do so.
او پس از 30 سال حضور در این شرکت، سال آینده بازنشسته می شود.
سن رسمی بازنشستگی این شرکت 65 سال است.
بسیاری از معلمان مانند من انتظار داشتند که با حقوق بازنشستگی کامل بازنشسته شوند.
او به دلیل بیماری ناچار شد زودتر از موعد از تدریس بازنشسته شود.
او پس از دومین دوره ریاست جمهوری خود از سیاست بازنشسته شد.
آرزوی من بازنشستگی در ویلا در فرانسه است.
او قصد بازنشستگی به عنوان سردبیر مجله را ندارد.
او به دلایل پزشکی بازنشسته شد.
او به شدت سقوط کرد، مچ پایش رگ به رگ شد و مجبور به بازنشستگی شد.
او در پنج دقیقه ابتدایی بازی با مصدومیت بازنشسته شد.
هیئت منصفه برای بررسی شواهد بازنشسته شد.
بعد از شام او دوست دارد به محل کارش بازنشسته شود.
آن شب دیر بازنشسته شدم.
بازنشسته شدن در رختخواب/شب
او دوازده نفر را پشت سر هم بازنشسته کرد.
در مورد من، من کاملا آماده بازنشستگی هستم.
او امیدوار است به دلایل پزشکی بازنشسته شود.
او اخیراً به عنوان مدیرعامل این شرکت بازنشسته شده است.
او اخیراً به عنوان معلم مدرسه آنها بازنشسته شده است.
امیدوارم پنج سال دیگر بازنشسته شوم.
چند سال دیگر شرایط بازنشستگی را خواهم داشت.
اکثر کارمندان در 60 سالگی بازنشسته می شوند.
آقای مک نیل قرار است اواخر این ماه بازنشسته شود.
او اخیراً از تدریس بازنشسته شده است.
She has decided to retire from international tennis.
او تصمیم گرفت از تنیس بین المللی کناره گیری کند.
او رسما از فعالیت های روزمره شرکت خود بازنشسته شد.
او سال گذشته از بانک بازنشسته شد.
او به سادگی نمی توانست در شصت سالگی بازنشسته شود.
او در حال بازنشستگی کاملاً راحت تا سن 55 سالگی است.
یک زوج تازه بازنشسته
او در سن 55 سالگی بازنشسته پزشکی شد.
resign
استعفا دهد
secede
جدا شدن
superannuate
بازنشستگی
pension
حقوق بازنشستگی
کار را متوقف کنید
توقف کار
بازنشستگی شود
be superannuated
کناره گیری
مرخصی
به چمن گذاشته شود
دست از کار بکش
رسیدن به سن بازنشستگی
به مرتع گذاشته شود
ترک خدمت
خروج
pension off
رفتن
exit
برو
depart
چکمه های خود را آویزان کنید
آن را یک روز بنامیم
استخدام کردن
مشغول کردن
استخدام
حفظ
به عهده گرفتن
ثبت نام در
ثبت نام
نگاه داشتن
نگه دارید
تعیین کنید
نام نویسی کردن
enlist
کمیسیون
امن است
امضا کردن
ثبت نام در انگلستان
enrolUK
ثبت نام در ایالات متحده
enrollUS
قرارداد
خوش آمدی
اجازه
indenture
تایید کنید
ثابت
مجوز
شاگرد کارآموز
امنیت خدمات
apprentice
سوار شدن
سوار کردن
افزایش دادن
پرداخت
اختصاص دهد