newly
newly - به تازگی
adverb - قید
UK :
US :
به تازگی
چندی پیش اتفاق افتاد؛ به تازگی
Workshops and initiatives for the newly arrived civil engineers, tile-makers and labourers did not materialise.
کارگاه ها و ابتکارات برای مهندسان عمران، کاشی سازان و کارگران تازه وارد محقق نشد.
To access the newly created variables, the pointer variable followed by a ê gives us the variable pointed to.
برای دسترسی به متغیرهای تازه ایجاد شده، متغیر اشاره گر و به دنبال آن ê متغیر اشاره شده را به ما می دهد.
This was followed by the barely perceptible rustle of snow crystals hitting the newly exposed portion of the roof.
به دنبال آن صدای خش خش بلورهای برف به سختی قابل درک بود که به قسمت تازه در معرض دید سقف برخورد کرد.
آقای چندلر اکنون مدیر بخش انتشارات تازه تاسیس این شرکت است.
تصور کنید که یک تراست تازه تاسیس واحدهایی را برای فروش به پس انداز کنندگان تبلیغ می کند.
جاسینتو مشتاق است که ثروت تازه به ارث رسیده خود را با ماریانو تقسیم کند.
یک زوج تازه ازدواج کرده به خانه همسایه نقل مکان کرده اند.
مسمومیت ناشی از تنباکو، اسپری حشرات، یا اتاقی که به تازگی رنگ آمیزی شده است، علت بسیاری از مرگ و میرها است.
در حقیقت او بیشتر از این استفن تازه مرفه و تازه اعتماد به نفس می ترسید.
یک پزشک تازه کار
یک شغل تازه ایجاد شده
a newly independent republic
یک جمهوری تازه استقلال یافته
the newly formed residents' association
انجمن ساکنین تازه تاسیس
اسنادی که به تازگی کشف شده است، گناه این دو مرد را مورد تردید قرار می دهد.
یک کفپوش تازه واکس خورده
او قصد دارد در ماه جولای تور خود را با یک گروه تازه تاسیس آغاز کند.
به تازگی
lately
اخیرا
freshly
تازه
فقط
اکنون
latterly
جدید
دوباره
دیر
anew
از اواخر
چندی پیش
یک لحظه قبل
چند وقت پیش
همین اخیرا
فقط فقط
جدید-
همین یک لحظه پیش
new-
همین چند وقت پیش
فقط الآن
در زمان های اخیر
در چند روز گذشته
در یکی دو هفته گذشته
همین الان
درست در آن زمان
afresh
در گذشته نه چندان دور
کمی قبل
یک ثانیه پیش