recruit
recruit - استخدام کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای پیدا کردن افراد جدید برای کار در یک شرکت، پیوستن به یک سازمان، انجام یک کار و غیره
برای اینکه مردم به ارتش، نیروی دریایی و غیره بپیوندند
برای متقاعد کردن کسی برای انجام کاری برای شما
کسی که به تازگی به ارتش، نیروی دریایی یا نیروی هوایی پیوسته است
شخصی که اخیراً به یک سازمان، تیم، گروهی از افراد و غیره پیوسته است
برای یافتن افراد جدید برای کار در یک سازمان، انجام یک کار و غیره
شخصی که اخیراً به یک شرکت یا سازمان پیوسته است
to persuade someone to work for a company or become a new member of an organization especially the army
برای متقاعد کردن کسی برای کار در یک شرکت یا عضویت جدید در یک سازمان، به ویژه ارتش
عضو جدید یک سازمان، به ویژه ارتش
متقاعد کردن کسی برای تبدیل شدن به عضو جدید یک سازمان
a new member of an organization esp. a military organization
عضو جدید یک سازمان، به ویژه یک سازمان نظامی
برای استخدام افراد جدید برای کار در یک شرکت یا سازمان
برای پیدا کردن افراد جدید برای شرکت در یک فعالیت یا رویداد، یا به نوعی به شما کمک کنند
کسی که به تازگی به یک شرکت یا سازمان پیوسته است
افراد دیگری بودند که باید جذب می شدند.
ما در حال حاضر استخدام نمی کنیم.
کوئینتاس به پلیس گفت که او توسط مردی در برایتون استخدام شده است که ردیابی او کشف نشده است.
جذب کارکنان با تجربه روز به روز سخت تر می شود.
این تیم 10 نفره از یک مجموعه دانشجویی 96 نفره جذب شده است که تنها 42 نفر از آنها دختر هستند.
برای مطالعه کنترل شده در مورد عادات نوشیدن، ما مردان بین 35 تا 45 سال را انتخاب کردیم.
اداره پلیس در تلاش است تا افسران سیاه پوست بیشتری را جذب کند.
ماجراجویان جوان در تلاش هستند تا دختران بیشتری را به خدمت بگیرند.
تلاش ها برای استخدام مردان بیشتر برای کشیشی موفقیت آمیز نبوده است.
The person who recruited Nowak, or who had been recruited by him would be trembling with anticipation.
کسی که نواک را به خدمت گرفته بود یا از سوی او استخدام شده بود، از انتظار می لرزید.
گروه های بزرگ توسط افرادی هدایت می شوند که به اندازه کافی اعتماد به نفس دارند تا افراد بهتر از خودشان را به خدمت بگیرند.
اگر تحت فشار به دلیل کمبود افراد استخدام کنید، میمون ها را استخدام خواهید کرد.
ما در تلاش هستیم تا افسرانی را با پیشینه های متنوع تر جذب کنیم.
He's responsible for recruiting at all levels.
او مسئول جذب نیرو در تمام سطوح است.
آنها چندین عضو جدید برای باشگاه جذب کردند.
آنها کارکنان بیشتری را برای رسیدگی به شکایات استخدام کردند.
ما برای کمک به پوست کندن سبزیجات استخدام شدیم.
برای جذب یک کارگروه
صد بیمار برای مطالعه انتخاب شدند.
جنرال موتورز به شدت در جنوب استخدام شد.
اکثر کارگران به صورت محلی استخدام خواهند شد.
پیتر واتسون به عنوان مدیر فروش استخدام شده است.
مدیران ارشد به شدت توسط شرکت ها جذب می شوند.
She personally recruited the teachers.
او شخصاً معلمان را استخدام کرد.
سربازان از روستاهای محلی جذب شدند.
برخی از مردان به استخدام ارتش درآمدند.
کارکنان ویژه برای این رویداد استخدام شدند.
10 عضو جدید در کمیته استخدام شدند.
مؤسسات تخصصی مستقیماً کارکنان خود را جذب می کنند.
تلاش برای جذب و حفظ کارمندان فدرال
موسسات خیریه ای مانند آکسفام همواره در تلاش هستند تا داوطلبانی را برای کمک به کار خود جذب کنند.
حتی پسران جوان هم اکنون در ارتش استخدام می شوند.
این شرکت با کاهش به حدود 1400 کارمند، اکنون دوباره استخدام می کند.
an army recruiting centre/officer
یک مرکز/افسر استخدام ارتش
Raw recruits (= completely new soldiers) were trained for six months and then sent to the war front.
سربازان خام (= سربازان کاملاً جدید) به مدت شش ماه آموزش دیدند و سپس به جبهه جنگ اعزام شدند.
مربی زمان زیادی را صرف جذب ورزشکاران برتر دبیرستان می کند.
او به عنوان یک استخدام نظامی در تگزاس کار می کرد.
هدف اصلی ما جذب، نگه داشتن و به کارگیری افراد خوب است.
این وام برای هزینه های راه اندازی برای استخدام کارگران و تامین هزینه های عملیاتی مستمر استفاده می شود.
All new customers recruited this year are exempt from the annual fee for 12 months, as are existing cardholders.
تمامی مشتریان جدید استخدام شده در سال جاری، همانند دارندگان کارت موجود، به مدت 12 ماه از کارمزد سالانه معاف هستند.
حدود 14 درصد از نیروهای تازه استخدام شده از اقلیت های قومی هستند.
initiate
آغازکردن
entrant
ورودی
newcomer
تازه وارد
rookie
تازه کار
freshman
دانشجوی سال اول
inductee
پذیرفته شده
newbie
شروع کننده
starter
کارمند
برگزیده
selectee
فرد ثبت نام شده
enlisted person
فرد جدید
عضو جدید
استخدام جدید
پسر جدید
دختر جدید
new entrant
بچه جدید
استخدام خام
بچه های جدید در بلوک
کارمند جدید
تحصیل
امضا کردن
بازیکن جدید
acquisition
ورود جدید
signing
old-timer
زمانسنج قدیمی
vet
دامپزشک
کهنه سرباز
کارشناس
با تجربه
حرفه ای
معلم
استاد
pro
مربی
trainer
گورو
guru
بوفه
boffin
فوندی
fundi
آس
استاد گذشته
نگهبان قدیمی
ace
متخصص
اسب جنگی
ماهر
مرشد
دست ضربه بزنید
warhorse
آگاه
adept
علاقه مند
mentor
دواین
dab hand
استاد بزرگ
knowbie
چشمک زدن
aficionado
ماون
doyen
پنکه
grandmaster
wonk
maven