ongoing
ongoing - در دست اقدام
adjective - صفت
UK :
US :
ادامه، یا ادامه توسعه
ادامه وجود یا توسعه، یا در حال وقوع است
ادامه وجود، رخ دادن یا توسعه
همه ما به عنوان کالاهای آسیب دیده از این زندگی عبور می کنیم و کار تعمیر ادامه دارد.
آنها در نبرد ادامه دار خود مانند قطعاتی بودند که این روزها عاری از هرگونه بدخواهی واقعی بود.
انرژی جوانشده نمایش زنده نشاندهنده خوبی برای اشتیاق مداوم کارتر است.
یک مشارکت مداوم
بنابراین تمام برنامه نویسی در دستان شماست.
اطمینان حاصل کنید که ارائه دهنده اسناد، مشاوره و پشتیبانی مداوم را ارائه می دهد.
میتوانید با بهروزرسانی مداوم شبکه و حذف دادههای قدیمی، یک سیستم مداوم ایجاد کنید.
Only in the mid-199Os did efforts to reconcile differences and reduce the ongoing violence achieve some success.
تنها در اواسط دهه 199، تلاشها برای آشتی دادن اختلافات و کاهش خشونتهای مداوم به موفقیت دست یافت.
an ongoing debate/discussion/process
یک بحث / بحث / فرآیند مداوم
The police investigation is ongoing.
تحقیقات پلیس ادامه دارد.
آموزش بخشی از برنامه توسعه شغلی مداوم ما است.
an ongoing investigation/process/project
یک تحقیق / فرآیند / پروژه در حال انجام
هنوز توافقی حاصل نشده و مذاکرات همچنان ادامه دارد.
The investigation is ongoing.
تحقیقات ادامه دارد.
جاری
continuing
ادامه دارد
proceeding
اقدام
در حال توسعه
در حال رشد
progressing
در حال پیشرفت
advancing
پیشبرد
evolving
در حال تکامل
extant
موجود
outstanding
برجسته
pending
انتظار
اتفاق می افتد
happening
رخ می دهد
occurring
حاضر
باقی مانده است
ناتمام
unfinished
آشکار می شود
unfolding
مستمر
continual
ادامه داد
منظم
existent
در راه است
فوری
afoot
ترقی خواه
نظام
instant
در حال انجام
progressive
تازه
systematic
ناقص
underway
راهپیمایی
incomplete
marching
finished
تمام شده
done
انجام شده
ended
به پایان رسید
بر فراز
کامل
completed
تکمیل شد
kaput
کاپوت
arrested
دستگیر شد
halted
متوقف شد
stopped
انجام شده است
accomplished
خاتمه یافت
terminated
از بین رفته است
lapsed
حل شد
resolved
به دست آورد
achieved
راضی
satisfied
برآورده شد
ceased
واقع در انگلستان
fulfilled
متوجه آمریکا شد
realisedUK
نتیجه گیری
realizedUS
اجرا شده
concluded
انجام
executed
متوقف شده است
performed
اعزام شده است
stalled
انگلستان نهایی شد
dispatched
ایالات متحده نهایی شد
finalisedUK
رها شده است
finalizedUS
نهایی
attained
مستقر شده
abandoned
settled