training
training - آموزش
noun - اسم
UK :
US :
کارآموز
مربی
بازآموزی
فاقد تعلیم
---
فرآیند آموزش یا آموزش مهارت های یک شغل یا فعالیت خاص
تمرینات بدنی که برای سالم ماندن یا آماده شدن برای مسابقه انجام می دهید
فرآیند آموزش دادن به کسی یا آموزش دیده شدن
فرآیند یادگیری مهارت هایی که برای انجام یک کار یا فعالیت خاص نیاز دارید
زیاد ورزش کنید و غذای خاصی بخورید تا خود را برای مسابقه آماده کنید
تجربه مفیدی باشد که در انجام یک کار خاص در آینده مفید باشد
زمانی که برای یک مسابقه تمرین می کنید، به گونه ای ورزش می کنید که شما را برای آن آماده می کند.
the activity of learning or teaching the skills and knowledge needed for a particular job or activity
فعالیت یادگیری یا آموزش مهارت ها و دانش مورد نیاز برای یک شغل یا فعالیت خاص
جلسات آموزشی شنبه ها ساعت 10 صبح می باشد.
یک کتابچه راهنمای آموزشی
However it does give very authoritative descriptions of fighting aircraft training tactics and war reports.
با این حال، توصیفات بسیار معتبری از هواپیماهای جنگی، آموزش، تاکتیک ها و گزارش های جنگ ارائه می دهد.
او از این کار لذت می برد، اما تمرین کار سختی است.
It will give you the opportunity of turning your idea into commercial reality with a comprehensive training programme.
این فرصت را به شما می دهد تا با یک برنامه آموزشی جامع، ایده خود را به واقعیت تجاری تبدیل کنید.
به همه کارکنان جدید باید آموزش کامپیوتر داده شود.
کاپیتان تیم در حین تمرین از ناحیه زانو آسیب دید.
همه بچه ها حداقل هفته ای یک بار تمرین فوتبال انجام می دهند.
من هر شب دو ساعت تمرین می کنم -- یک ساعت دویدن یا شنا و یک ساعت در باشگاه.
او در حال تمرین برای ماراتن نیویورک است.
They often involve large investments of time spent in training and practice and these processes can perhaps be simplified.
آنها اغلب شامل سرمایه گذاری های کلانی از زمان صرف شده در آموزش و تمرین هستند و این فرآیندها را شاید بتوان ساده کرد.
آیا آموزش پزشکی گذرانده اید؟
Nevertheless within most jobs there are at least some tasks which are amenable to this kind of training and the benefits are considerable.
با این وجود، در اکثر مشاغل، حداقل وظایفی وجود دارد که قابل انجام این نوع آموزش است و مزایای آن قابل توجه است.
همه ما مجبور بودیم برای یادگیری تکنیک های جدید فروش، یک دوره آموزشی ویژه می رفتیم.
Currently no further formal specialist training is required for solicitors in commerce and industry.
در حال حاضر هیچ آموزش تخصصی رسمی دیگری برای وکلا در تجارت و صنعت مورد نیاز نیست.
یک پیشرفت تکاملی آموزش توالت در طول چهار سال اول زندگی ظاهر می شود.
این مرکز ورزشی فعالیت هایی مانند کلاس های رقص، ایروبیک و وزنه برداری را ارائه می دهد.
وزنه زدن بالاتنه او را ساخته است.
آموزش کارکنان
تعداد کمی از کاندیداها در زمینه مدیریت آموزش دیده بودند.
او در برخورد با کودکان دارای مشکلات عاطفی آموزش هایی دارد.
این شرکت نتوانست آموزش کافی برای کارکنان ارائه دهد.
داوطلبان تحت آموزش های فشرده خواهند بود.
یک دوره/جلسه/برنامه آموزشی
او در تمرین این هفته از ناحیه مچ پا آسیب دید.
او در حال حاضر در حال تمرین برای ماراتن شهر نیویورک است.
ما در حال حاضر به تمرینات پیش فصل بازگشته ایم.
به کارکنان باید در مورد روش های ایمنی آموزش داده شود.
او در فروش خوب است، اگرچه هیچ آموزش رسمی ندیده است.
نیروهای جدید به مدت شش هفته در پایگاه تحت آموزش اولیه قرار می گیرند.
هیچ کس نباید ماشین آلات را بدون آموزش مناسب کار کند.
She's an accountant by training.
او یک حسابدار با آموزش است.
سربازان در حال ساختن پل به عنوان تمرین آموزشی بودند.
این روزنامه محلی محل تمرین چند روزنامه نگار برتر بوده است.
آموزش پرستاران کاملاً رسمی بود.
Using spreadsheets requires minimal training.
استفاده از صفحات گسترده به حداقل آموزش نیاز دارد.
شما باید یک سال تمرین فشرده انجام دهید تا بهیار شوید.
یک دانشکده تربیت معلم
یک پایگاه آموزشی ارتش
لطفاً هر گونه آموزش مرتبط با شغل را که دریافت کرده اید فهرست کنید.
فعالیت های آموزشی مختلف در طول آخر هفته انجام خواهد شد.
آموزش حرفه ای نباید کمتر از آموزش آکادمیک اهمیت داشته باشد.
لوئیس در حال تمرین جدی برای المپیک است.
او شش ماه تمرینات سخت را قبل از ماراتن انجام داد.
او در تمرین از ناحیه مچ پا پیچ خورد و بازی فردا را از دست داد.
بعد از مدرسه به تمرین فوتبال می روم.
مایر در طول ماه های زمستان برنامه تمرینی طاقت فرسایی را پشت سر گذاشت.
یک دوره آموزشی
دستورالعمل
تحصیلات
schooling
مدرسه رفتن
درس دادن
tutelage
سرپرستی
آماده سازی
tuition
شهریه
coaching
مربیگری
grounding
زمین
tutoring
تدریس خصوصی
andragogy
آندراگوژی
drilling
حفاری
guidance
راهنمایی
indoctrination
تلقین
pedagogy
آموزش و پرورش
تمرین
priming
بتونه کاری
ورزش
inculcation
درس ها
lessons
کشت
cultivation
القاء
induction
گرایش
تیز کردن
sharpening
تربیت
upbringing
چاشنی
readying
صحبت با گچ
seasoning
تنظیم کردن
chalk talk
توسعه حرفه ای
tune-up
روشنگری
enlightenment
تخریب
ignorance
جهل
neglect
بی توجهی
worsening
بدتر شدن
harm
صدمه
گیجی
مبهم سازی
obfuscation
یادگیری