currently

base info - اطلاعات اولیه

currently - در حال حاضر

adverb - قید

/ˈkɜːrəntli/

UK :

/ˈkʌrəntli/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [currently] در گوگل
description - توضیح

  • در حال حاضر


  • در حال حاضر؛ اکنون

  • at the present time; now


    بازده جاری در حال حاضر 8.24 درصد و بازده بازخرید 6.87 درصد است.

  • The running yield is currently 8.24 per cent, with a redemption yield of 6.87 per cent.


    خانم کلی در حال حاضر به مشتری دیگری کمک می کند. می توانم به شما کمک کنم؟

  • Ms. Kelly is currently assisting another customer. May I help you?


    همانطور که در حال حاضر تصور می شود آزمون های فارغ التحصیل هر دو توابع شکلی و جمعی را انجام می دهند.

  • As currently conceived graduated tests serve both formative and summative functions.


    این شرکت در حال حاضر 113 کارمند دارد.

  • The firm currently employs 113 people.


    در حال حاضر به دلیل رعایت حقوق حیوانات یا کاهش سطح کلسترول، خوردن گوشت را نادیده می گیرند.

  • It is currently fashionable to forswear flesh eating in the interests of animal rights or a lower cholesterol level.


    پلی تکنیک در حال حاضر دارای 71 دانشجوی پژوهشی و 20 دانشجوی دیگر در انتظار ثبت نام هستند.

  • The polytechnic currently has 71 research students and another 20 waiting to be registered.


    در حال حاضر هیچ ابزار رضایت بخشی برای پیشگیری از سرطان پروگزیمال روده بزرگ در جمعیت عمومی وجود ندارد.

  • There is currently no satisfactory means of preventing proximal colon cancer in the general population.


    در حال حاضر بیشترین درآمدی که یک پرستار سالمند می تواند به دست بیاورد 16000 پوند است.


  • خانه در حال حاضر خالی از سکنه است.

  • The house is currently unoccupied.


    تا آنجا که به پاکسازی زخم مربوط می شود، 93 درصد از زخم های پا مطابق با توصیه های تحقیقاتی مدیریت شدند و در حال حاضر هیچ پرستاری از هیپوکلریت استفاده نمی کرد.

  • As far as wound cleansing is concerned 93 percent of leg ulcers were managed in line with research recommendations and no nurses currently used hypochlorites.


    کن در حال حاضر به عنوان مربی بیسبال دبیرستان مشغول به کار است.


example - مثال
  • The hourly charge is currently £35.


    شارژ ساعتی در حال حاضر 35 پوند است.

  • Currently over 500 students are enrolled on the course.


    در حال حاضر بیش از 500 دانشجو در این دوره ثبت نام کرده اند.

  • All the options are currently available.


    همه گزینه ها در حال حاضر در دسترس هستند.

  • She's currently working on a book about painters.


    او در حال حاضر روی کتابی درباره نقاشان کار می کند.

  • This matter is currently being discussed.


    این موضوع در حال حاضر در حال بررسی است.

  • The Director is currently having talks in the US


    مدیر در حال حاضر در حال مذاکره در ایالات متحده است


  • این دستگاه در حال حاضر فقط در ژاپن موجود است.

  • Currently about 82 billion pictures are printed each year.


    در حال حاضر سالانه حدود 82 میلیارد عکس چاپ می شود.

  • He currently is directing TV sitcoms.


    او در حال حاضر کارگردانی سریال های کمدی تلویزیونی است.


  • نرخ بهره کارت اعتباری من در حال حاضر 25.5٪ در آوریل است.

  • He currently holds the position of technical manager.


    وی در حال حاضر سمت مدیر فنی را بر عهده دارد.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

  • قبل از

  • formerly


    سابق


  • طولانی


  • یک بار


  • سپس


  • قبلا


  • در زمان های گذشته

  • in times past


    در روزهای گذشته

  • in days gone by


    در گذشته

  • in times gone by


    زودتر


  • از قبل

  • earlier


    تا حالا

  • antecedently


    در سال های گذشته

  • up till now


    در زمان قبلی

  • in years gone by


    در آن لحظه

  • in former times


    خیلی وقت پیش

  • at an earlier time


    در روزگار قدیم

  • at that instant


    در قدیم


  • در آن روزها

  • in the olden days


    در یک نقطه

  • in days of yore


  • in the old days


  • in those days



لغت پیشنهادی

uncalled

لغت پیشنهادی

elbows

لغت پیشنهادی

repeat